ثواب
ثواب در اصل به معنای رجوع است به حال اوّل یا به حالتی که ابتدا برای آن در نظر گرفته شده.
علیهذا جزای عمل را ثواب گوییم که به خود عامل برمیگردد.
ثواب به جزای اعمال نیک و بد، هر دو در قرآن استعمال شده امّا بیشتر برای اعمال نیک است.
ثواب منفعتی است که به مستحق آن داده میشود توأم با تعظیم و اجلال؛ در واقع بازگشت شخص به جزای عمل خویش است.
عمل انسان از دو حال خارج نیست؛ یا در مسیر حق است و به ثواب میرسد و یا در مسیر باطل است و به عقاب دچار میشود. پس ثواب و پاداش هرکس به کردارش وابسته است.
و عمل انسان هرچند بهاندازهٔ خردل هم باشد از علم خدا مستور نیست و مورد ثواب و عقاب قرار میگیرد.
به کار رفتن کلمه ثواب دربارهٔ جزای عمل بهترین دلیل تجسّم عمل است؛ زیرا اگر عمل مجسّم شده و به عامل بازگردد، مصداق واقعی برگشت و رجوع شیء خواهد بود وگرنه برگرداندهٔ چیز دیگر میشود.
در اصطلاح اهل کلام آنچه از ثواب در برابر اعمال به بندگان میدهند سه قسم است:
اگر بنده مستحق آن نباشد، تفضّل است. اگر مستحق بر عمل اختیاری باشد، ثواب است و بر عمل غیر اختیاری عوض.
مثلاً عبادتی که زندهها برای اموات انجام میدهند، آنچه به میّت میرسد، تفضّل است و آن ثوابی که به زنده دهند مستحق است چون خود عمل کرده و آنچه در برابر فقر یا بیماری و امثال دهند عوض است.
صلاحیت ثواب برای کسی است که ایمان آورده و عمل نیک انجام دهد. در سوره قصص ۸۰ آمده: «ثوابُ الله خَیر لِّمن آمنَ و عمِلَ صالحاً: پاداش خداوند برای کسی که ایمان آورد و کرداری شایسته دارد بهتر است.»
پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «زودرسترین خیر در ثواب نیکی است.»
کمترین خِلعت که بِدْهد در ثواب **** برفزاید بر طرازِ آفتاب (مثنوی)