وبلاگ

جوانمردی علی علیه‌السلام

امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «چون جمعی از کفار را در جنگ احد کشتم و به فرار وادار کردم، به هر طرف که نگاه کردم رسول خدا صلی‌الله علیه و آله را ندیدم، گمان کردم که به شومی اهل نفاق و افعال بد آنان، آن حضرت را به آسمان برده‌اند؛ پس غلاف شمشیر را شکستم و قصد کردم که جنگ کنم تا کشته شوم؛ بر کفار حمله می‌کردم و آنان را پراکنده می‌ساختم که ناگهان رسول خدا را در میان کشتگان در گوشه‌ای بی‌هوش افتاده دیدم، حضرت را ازآنجا به کناری آوردم؛ چون نظرش بر من افتاد فرمود: از یاران چه خبر داری؟ عرض کردم: راه فرار پیش گرفتند، از دین بیگانه شدند و تو را به دشمن گذاشتند؛ در این صحبت بودیم که ناگهان گروهی به رسول خدا صلی‌الله علیه و آله حمله کردند؛ پیامبر صلی‌الله علیه و آله فرمود: یا علی! شرّ این جمع را از من دفع کن، من هم به راست و چپ حضرت به آنان حمله‌ور شدم و عده‌ای را کشتم تا باقی فراری شدند.

چون به نزد پیامبر صلی‌الله علیه و آله آمدم فرمود: آیا نمی‌شنوی مدح و ثنای خود را در آسمان؟! مَلکی به نام رضوان، ندا می‌کند و می‌گوید: «لافَتی إلّا علیّ لا سیف إلّا ذوالفقار»: نیست جوانمردی غیر علی علیه‌السلام و شمشیری غیر ذوالفقار»؛ من خوشحال شدم و گریستم و بر این نعمت خداوند شکر کردم». (کشف الغمه – حدیقة الشیعه، ص 146)

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.