حرص
از صفات مذموم، حرص است که حاصل این صفت این است که شخص در آنچه علاقه مفرط دارد از مال یا شهوت و علم و خوردن و غیره سیر نمیشود. مثل شخص حریص مثل کرم ابریشم است که هر چه بیشتر برگرد خود میپیچد راه بیرون شدنش سختتر میگردد تا از غصّه جان بدهد. چون سیری در کار نیست، صاحب این مرض دائماً از درون رنجور است و نمیداند آنچه جزء جمعکردنیهاست همه را برای دیگران باقی میگذارد و نکته دیگر آنکه چشم بهجای دیگر دارد و از قبرستانها پند نمیگیرد که آخر کارش آنجاست و درواقع درمانش خاک قبرستان است. در معالجهاش گفتهاند: سیره خود را – در کاری – اعتدال و میانهروی قرار دهد و هیچگاه به بالاتر نگاه نکند و به پایینتر از خود نگاه کن و از هر کاری که زمینه این صفت را فراهم میکند خودداری نماید. قناعت و عزّت نفس و آثار آن را بخواند و در خود پیاده کند. از مضرّات حرص در انسانها و حیوانات – که نتیجه خوبی ندارد – درس عبرت بگیرد. فکر خویش را در مبارزه با حرص آماده کرده و از خداوند استمداد نماید تا بتواند آن را از خود دور کند. با افرادی که فکر دنیای دارند و از دنیا سیر نمیشوند معاشرت نکند. در اندیشه نسیه نباشد و بهنقد اکتفا کند و اطرافیان خود را به خاطر این رذیله در ناراحتی و رنج قرار ندهد.