حُزن

انسان به هر چه علاقه دارد و از دستش می‌رود و یا آن را می‌خواهد و نصیبش نمی‌شود به غم و حزن دچار می‌گردد. از دست دادن مال و فرزند و مقام و مانند این‌ها سبب غم می‌شود و یا در طلب فرزند و مال و ریاست است و گیرش نمی‌آید پس به اندوه گرفتار می‌شود. حزن اگر از مسائل معنوی و بندگی باشد عیبی ندارد و پسندیده است و اگر برای امور اعتباری و مجازی دنیوی باشد ممدوح نیست. اگرچه حالت طبیعی و غریزی است که در هر فقدان، انسان غمناک می‌شود؛ امّا بیشتر از حد معمول و افراط، مکروه و دردآور است.

اگر انسان بداند همه‌چیز در معرض زوال و فناست و خیلی از چیزها عنوان امانت را دارد، پس وقتی از بین رفت ناراحت نمی‌شود و اگر محزون شد معلوم است به غم دنیا مبتلا شده است. در حدیث قدسی آمده که خداوند به حضرت داوود علیه‌السلام فرمود: «ای داوود! دوستان مرا غم دنیا خوردن چه‌کار است؟ که همانا غم لذّت مناجاتم را از دل آنان می‌برد. دوستان خاصّم روحانیان‌اند که غمگین نمی‌شوند.» بهتر است در تحصیل صفت رضا و تسلیم بکوشد و موجبات غم دنیا را از خود کم کند. سقراط فرمود: «من هرگز محزون نشدم چون چیزی را بسیار دوست نداشته‌ام که به خاطر از دست رفتن آن غمگین شوم.» دل به دوام و بقای لذّتی نبندد که امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرماید: «چگونه شاد شوم به لذّتی که فانی می‌گردد.» زیادی حزن موجب ضعف اعصاب و تشویش خاطر می‌گردد. اگر پدر یا فرزند وفات کنند، طبیعی است که انسان گریه می‌کند و غصّه می‌خورد و هیچ اشکالی ندارد امّا ادامه آن سبب اعتراض به تقدیرات الهی می‌شود که چرا پسرم جوان‌مرگ شد و….

این جمله را در ذهن بسپارد که؛ متاع دنیا همیشه در حال انتقال است و از دستی به دست دیگر می‌رود و بقایی برای احدی نبوده است و اگر بوده موقّتی و چندروزه بوده است، پس دل‌بستگی غیر معتدل سبب اندوه می‌شود. لازمه سرور خوش‌بینی به خدا این است که در دل رضایت به قضاء و قدر او داده و از فعل حق غمناک نشود و همه‌چیز را به اصلاح او بداند.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.