حسد

حسد به معنای بدخواهی و خواستار بودن زوال نعمت یا سعادت دیگری است.

حسد، آرزوی زوال نعمت برادر مسلمان است از نعمت‌هایی که صلاح او باشد. امّا اگر زوال نعمت او را نخواهد، بلکه مثل آن را برای خود بخواهد، غبطه و منافسه است و اگر زوال چیزی را از کسی بخواهد که صلاح او نیست آن غیرت است.

رسول خدا صلی‌الله علیه و آله فرمود: «المؤمن یَغبط وَ المنافق یحسد: مؤمن رقابت می‌کند و کافر حسد می‌ورزد.» به‌عکس حسد، غبطه صفت پسندیده‌ای است که موجب رشد و تحرّک انسان است.

لذا چنین می‌توان گفت که حسد از عملکرد دو قوّه غضبیّه و شهویه پدید می‌آید. چرا که هم خواستار زوال نعمت محسود است و آرزوی زیانمند شدن او را دارد که از نتایج قوّه غضبیّه است و هم خواستار آن نعمت برای خود از روی حرص و طمع است.

خود حسد نقصان و عیبی دیگر است **** بلکه از جملهٔ کمی‌ها بتّر است (مثنوی)

حسد از سخت‌ترین امراض نفسانی و اخلاقی است که منشأ آن احساس نقص خود و کمال دیگری است و نیز از رذالت طبع و بخل و تنگ‌چشمی و عداوت و دشمنی و تکبر و تعزّر و تعجّب (استعباد) سرچشمه می‌گیرد.

آن کسی کش مثل خود پنداشتی **** ز آن سبب با او حسد برداشتی (مثنوی)

اصل حسد از کوری قلب و انکار فضل الهی است که این دو بال‌های کفرند. (محجوبیت قلب و معرفت کم نسبت به حکمت و عظمت خداوند سبب این کفران نعمت می‌شود.)

و خباثت این رذیله به‌قدری زیاد است که داده‌ها و عطایای حق به بندگان را نمی‌تواند ببیند و به حکمت و مصلحت خداوند اعتراض دارد.

رسول خدا صلی‌الله علیه و آله فرمود: برای نعمت‌های خداوند دشمنانی است. پرسیدند: آنان کیان‌اند؟ فرمود: «کسانی که به مردم بر آنکه خدا از فضل خود به ایشان داده حسد می‌برند.»

و حسود قبل از آنکه ضررش را به محسود برساند، به خودش آسیب می‌رساند. چون همیشه در این دغدغه به سر می‌برد که از دیگری کمتر است و این احساس که با بدخواهی و خشم و کینه‌توزی همراه است باعث می‌شود در دنیا لحظه‌ای از درد و الم و حزن خالی نماند و هر نعمتی که در دست دیگری می‌بیند، رنج می‌برد و نیز حسد سبب حبط حسنات می‌شود.

امام باقر علیه‌السلام فرمود: «الحسد یأکل الحسنات کما تأکل النّار الحطب: حسد نیکی‌ها را می‌خورد همان‌طور که آتش هیزم را می‌خورد.»

عقبه‌ای زین صعب‌تر در راه نیست **** ای خنک آن کِش حسد همراه نیست (مثنوی)

امام صادق علیه‌السلام فرمود: «ریشه کفر سه چیز است: حرص، کبر، حسد … امّا حسد در فرزندان آدم که یکی دیگری را از روی حسد کشت.»

برای حسد می‌توان چهار مرتبه متذکر شد:

۱- اینکه انسان طبعاً بدخواه دیگری باشد و میل نفس به برطرف شدن نعمت دیگری است، هرچند از زوال آن نفعی به حاسد نرسد و این بدترین مراتب حسد است.

۲- میل نفس به از بین رفتن نعمت دیگری است به جهت این، آن نعمت به تصرّف خودش درآید. در سوره نساء ۳۲ فرمود: «لا تَتَمَنّوا ما فضَّلَ اللهُ بِه بَعضکُم عَلی بعضٍ: آنچه را که خداوند با آن برخی از شما را بر برخی دیگر برتری داده آرزو نکنید … وَ سئلوا اللهَ مِن فَضلِهِ: و از فضل خداوند درخواست کنید.»

۳- میل نفس او به چیزی مثل آنچه دیگری دارد باشد نه خود آن چیز، امّا چون از رسیدن به آن عاجز است می‌خواهد که از او نیز سلب شود تا با یکدیگر برابر شوند.

۴- مثل مورد سوم است امّا دین و عقل او مانع می‌شود که در ازاله آن نعمت سعی کند و بر نفس خودش خشمناک می‌شود از شاد شدن به زوال نعمت او. صاحب این مرتبه را امید نجات است. (معراج السعادة ص ۴۰۷)

هرکه تو را از یار تو بدی گوید، خواه گویندهٔ درونی و خواه گویندهٔ بیرونی که یار تو بر تو حسود است، بدان که حسود اوست. از حسد می‌جوشد.

اگر گوید او تو را حسود گفت، بگو این حسد را دو معناست: یکی حسدی که به بهشت برد (غبطه) که در راه خیر گرم کند که من چرا کم از او باشم. امّا آن حسد که به دوزخ برد که خدمتی می‌کردم و مرا از آن چیز حسد کردی تا ز آن منع شوم و باز مانم.

هان و هان، ترکِ حسد کن با شهان **** وَرنه ابلیسی شوی اندر جهان (مثنوی)

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.