حسرت
حسرت غم و اندوه است بر آنچه از دست رفته.
گویی نادانی که بر ارتکاب عمل قبیح وادارش کرده بود، از وی رفته یا نیرویش از فرط غصّه زایل شده و یا از یافتن چیزی مفقود خسته شده باشد.
یکی از اسماء روز قیامت «روز حسرت» است که در آن روز عدّهای میگویند: ای دریغا بر آنچه از ما برفت و ما افراط و تفریط کردیم.
در سوره زمر ۵۶ آمده: «یا حسرتی عَلی ما فَرَّطتُ فی جنب الله؛ ایدریغا از آنچه درباره خداوند کوتاهی کردم.»
مرحوم شیخ عباس قمی در کتاب سفینه البحار گوید: «روایت است که اهل بهشت بر چیزی از دنیا که فوت شده، حسرت نمیخورند همانند آن ساعتی که بدون ذکر خدا بر آنها گذشته بود.»
هیچ مُرده نیست پر حسرت ز مرگ **** حسرتش آن است کِش کم بود برگ (مثنوی)
گفتهاند: جان آدمیزاد از دنیا بیرون نمیرود مگر اینکه سه حسرت با خود دارد: از آنچه بود سیر نشده، به آرزوهای خود نرسیده، توشه نیک برای جایی که به آن وارد میشود فراهم نکرده است.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «التّوانی فی الدّنیا اِضاعَهٌ و فی الآخرة حسرَة: سستی در دنیا از دست دادن و در آخرت حسرت است.»
حسرت بر اینکه چرا دیگری حال عبادت و مناجات و تقوا دارد و او بیحال است مقولهای دقیق است امّا حسرت بر مظاهر دنیوی خطاست.
کسانی که در دنیا زحمت میکشند امّا به چیزی از آن نمیرسند؛ دنبال ریاست میروند امّا به کام آن نمیرسند یا زود آن را از دست میدهند، در دنیا به خاطر هر خسران و زیان و غبن، در پشیمانی هستند و حسرت میخورند. مثلاً چرا فلان چیز را ارزان فروخت و فلان خانه را آن وقت نخرید یا چرا با فلان کس شریک نشد … . آیا واقعاً تأسّف و حسرت در همه چیز است یا در اموری است که غیر قانون خداوند در آن به کار رفته؟ پس حسرت بر امور اعتباری و دنیوی لغزش است.
بر گذشته حسرت آوردن خطاست **** باز نآید رفته، یادِ آن هَباست (مثنوی)
در سوره فاطر ۸ آمده: «فلا تَذهَب نفسُکَ علیهم حسَراتٍ: مبادا جانت از دریغ خوردن بر آنان بفرساید.»
حسرت بر گذشته دو نوع است: یکی حسرت ممدوح (پسندیده) که مبنای آن عبرت از حوادث پیشین و تحوّل در رفتار و افکار است و دیگری حسرت مذموم (ناپسند) که صرفاً حسرت است و تنها مایه اتلاف عمر و قوای جسمی و روحی است.