وبلاگ

حقیقت شخصیه و حقیقت نوعیه

حقیقت شخصیه عبارت است از وجود جزئی و مخصوص که در کالبدی مجسّم می‌شود نام و خصوصیات معینی دارند.

حقیقت نوعیه عبارت است از خصوصیات و صفات باطنی افراد منهای کالبد و جزئیات منفرد ایشان.

صوری که در مظاهر الهیه و کونیه است، همه چون صور اعضاء است به حقیقت حسیّه ظاهره در شخص. چه حقیقت حسیّه واحده است (حقیقت شخصیه) و صور حاصله بر وی متعددّه (حقیقت نوعیه) است.

مولانا و عده‌ای از عرفا عقیده دارند که حقیقت نوعیه انبیاء و اولیاء در هر عصری قابل تکرار است. شیخ محمود شبستری در این باره می‌گوید:

بُوَد نور نبی خورشید اعظم **** گه از موسی پدید و گه ز آدم

در مثالِ موسی و فرعون، حقیقت شخصیه فرعون همان جبّاری بود که در عهد موسی علیه‌السلام بود. امّا حقیقت نوعیه فرعون، همان اوصاف کبر و شرک و خودبینی و جهل و … است که در هر عصری در انسانی بروز می‌کند. مولانا می‌فرماید:

آنچه در فرعون بود، آن در تو هست **** لیک اژدرهات، محبوس چه است (مثنوی)

شمس تبریزی فرمود: در تو فرعون سر بر کرده، موسی آمد او را راند. باز فرعون آمد و موسی رفت که این دلیل بر تلوّن است.

موسی و فرعون در هستی توست **** باید این دو خصم را در خویش جست (مثنوی)

حقیقت نوعیه مانند آبی است که در ظروف ریخته شود. خصوصیات آب به اختلاف ظروف تغییر می‌کند. حقیقت نوعیه اهل الله همچون نور شمس است که از آبگینه‌های مختلف می‌تابد.

صفات مختلف در حقیقت نوعیه بالقوه حاصل است و این حقیقت در هر یک از افراد به یکی از این اوصاف ظهور می‌کند.

پس همه زمان‌ها سلمان‌ها و ابوذرها و مقدادها هستند. اگر زمان موسی علیه‌السلام سامری بود که مردم را گوساله‌پرست کرد الآن هم سامری‌ها هستند. قرآن یکی را به‌عنوان نمونه ذکر می‌کند و لکن در اعصار تاریخ سامری‌ها آمدند و رفتند و بعد هم می‌آیند و حقیقت نوعیه است.

پس حقیقت نوعیه هم صفت با کسی، همانند اوست، فقط اسم و زمان و مکان فرق کرده است.

در تفاسیر آمده اگر حضرت آدم علیه‌السلام سجده‌گاه ملائکه شد، برای خصوصیات شخصیه او نبوده بلکه از آن جهت بود که او فرد کاملی از بشر و نمونه خلیفة الله و نمونه اوصاف الهی در زمین بوده.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.