حمد

حمد به معنای ستایش و ثناگویی و تعریف کردن است.

در سوره آل‌عمران ۸۸ آمده: «یحبّونَ أن یُحمِدوا بِما لَم یَفعلوا: دوست دارند برای کاری که نکرده‌اند ستوده شوند.» حمد و ستایش در برابر عمل جمیلی است که ثنا شونده به اختیار خود انجام داده، برخلاف مدح که هم این ثنا را شامل می‌شود و هم ثنای بر عمل غیر اختیاری. مثلاً گفته می‌شود من فلانی را برای کرامتی که دارد حمد کردم یا بگوید مدح کردم. امّا در مورد تلألؤ یک مروارید یا بوی خوش یک گل نمی‌گوییم آن را حمد کردم، بلکه تنها میگوییم آن را مدح کردم.

حمد و ثنا عبارت است از این‌که موجود کمال موجود دیگری را نشان دهد و تمامی کمال‌ها از تمامی موجودات به خدای متعال منتهی شود که علّت تمام و تمام کمال اوست. پس حقیقت حمد و ثنا به او منتهی شود.

حمد اظهار کمال محمود و اظهار و اعتراف به اوصاف جمال و جلال و کمال اوست. پس حمد فقط در برابر جمال نیست بلکه اوصاف جلال او را نیز شامل می‌شود.

در سوره حمد ۲ فرمود: «الحمد لله ربّ العالمین: سپس خداوند راست که پروردگار جهانیان است.»

حمد به خدا، ثناگویی او در مقابل فضیلت است و حمد از مدح اخصّ و از شکر اعمّ است؛ زیرا مدح در مقابل عمل اختیاری و غیر اختیاری است. مثلاً در مقابل طول قامت و زیبایی و نیز در مقابل بذل مال مدح می‌شود ولی حمد فقط در مقابل کار اختیاری است.

و شکر تنها در مقابل نعمت و بذل به کار می‌رود. پس هر شکری حمد است ولی حمد شکر نیست و هر حمد مدح است ولی هر مدح حمد نیست.

امام صادق علیه‌السلام فرمود: «شکر هر نعمتی هرقدر هم که بزرگ باشد این است که خداوند عزّوجل را حمد کنی.»

حمد خدا این است که انسان نعمت را بشناسد و آن را اظهار کند و از منعم خشنود باشد. پس آنکه قلب و عملش با حمدی که بر زبان آورد، موافق باشد، حامد و ستایشگر واقعی است. پس حامد باید متّصف به حقایق آن باشد.

لذا حامد ولی‌نعمت خود را خدای متعال می‌داند و متوجه نعمت‌های ظاهری و باطنی است و نعمت‌های مادّی و معنوی را به جا مصرف می‌کند و همین مانع او از سرکشی و افراط در عطایای حق می‌شود و در ابتلا به بلاها حمد و سپاس او ضعیف نمی‌شود.

حمد گفتی، کو نشانِ حامدون؟ **** نه برونت هست، نه اندرون (مثنوی)

حمدِ عارف مر خدا را راست است **** که گواه حمدِ او شد پا و دست

و حمد واقعی به جایی می‌رسد که کاتبان نتوانند تحمید او بنویسند.

امام صادق علیه‌السلام فرمود: «هرکس بگوید الحمدلله کَما هو أهلُه (حمد از آن خداوند است همان‌طور که شایسته و سزاوار است) نویسندگان اعمال نتوانند ثواب آن را بنویسند و گویند خداوندا ما از غیب نمی‌دانیم. حق‌تعالی فرماید هر آنچه را بنده می‌گوید بنویسید ثوابش بر من است.»

پس حمد بر کار شایسته و صفت نیک است.

حمد پروردگار به این صورت که محمود خود را حمد کند و نیز حمدی که غیر او را حمد کنند و این بر سه وجه است: گاهی انسان خداوند را به صفت فعلش و گاهی به صفت تنزیهی او که مبّری از هر نقص و عیب است و گاهی به صفت ثبوتی که به محمود قائم است انجام می‌گیرد.

در سوره اسراء ۴۴ فرمود: «وَ اِن مِن شیء الّا یُسبّح بِحمدِه: هیچ‌چیز نیست مگر این‌که او به پاکی می‌ستاید.» همه موجودات به نوعی حامد ذات یکتا و ثناگوی مقام ربوبی‌اند و هرکدام به نوعی عبادت او می‌کنند، لکن انسان از درک و نظر بر آن محجوب است. حتّی ذات کافر به زبان حال حمد او کند هرچند از ذاتش خبر ندارد که فطرتاً حامد است چرا که روح او از عالم امر آمد و کفر کافر هیچ ضرری به ساحت کبریایی نمی‌رساند.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.