خرابات و خراباتی
خرابات در لغت به معنی طرب آباد و میخانه است و در اصطلاح، مقام عشق و محبّت را گویند که آنجا خرابی صفات بشری و وجود جسمانی و روحانی در اشعهٔ نور ذات که اصول دین است حاصل شود.
چرا ز کوی خرابات روی برتابم
کز این مهم به جهان هیچ رسم و راهی نیست (حافظ)
خرابات اشاره به مقامی است که سالک از صفات بشری خراب و از نفسانیّت خارج و به کمال مطلوب نزدیک میگردد. آنجا که دارایی سالک از دستش میرود، ارکان و امیالش متزلزل میشود و پایهٔ هواهای نفسانی او در هم فرو میریزد، خواست از او سلب اختیار میکند و از دستش برود. لذا سالک خرابه نشین است و عنوان او خراباتی.
خراباتی شدن از خود رهایی است **** خودی کفر است گر خود پارسایی است
نشانی دادهاند اهل خرابات **** که التوحید اَسقاطُ الاضافات (شبستری)
خرابات، خرابی صفات بشریه و قطع تصرّفات و تدبیرات عقل را گویند و خراباتی اشاره است به سالک عاشق که افعال و صفات و جمیع اشیاء را محو افعال و صفات الهی داند و هیچ فعلی و صفتی به خود نداند.
مقام اصلی ما گوشهٔ خرابات است **** خداش خیر دهاد آنکه این عمارت کرد (حافظ)
پیر خرابات، مرشد کامل است که مرید را به ترک رسوم و عادت وامیدارد و راه فقر و فنا میآموزد.
این خرابات است که ساکنان درش انبیاء و اولیاء که محرمان پادشه اَند.
قدم منه به خرابات جز به شرط ادب **** که ساکنان درش محرمان پادشه اند (حافظ)