خویشتنداری
خویشتنداری، حکومت و تسلّط بر نفس است؛ یعنی در خاموشی و پاسخگویی، لطف و قهر به هنگام باشد.
اوّل آنکه غنای روحی داشته باشد؛ هم لطف و هم قهر باشد.
دوم آنکه تعادل روحی داشته باشد و آن به خاطر صفات متضادّ روانی مانند مهر و کین، لطف و قهر از نظر کمیّت بر یکدیگر فزونی نداشته باشد، یعنی خاموشی و سکوت را هرکدام در جای مناسب و وقت خودش، متعادل و هماهنگ پیاده کند.
سوم، رسایی تشخیص است که با تمیز و تشخیص و درک صریح و روشن، سراب را از آب، وهم را از حقیقت، دوست را از دوستنما و بیگانه را از آشنا بازشناسد.
فضیلت خویشتنداری عبارت است از ملکهٔ اطاعت و فرمان بردن قوهٔ شهوت از عقل بهطوریکه کار و تصرّف قوّه شهوت محدود به امر و نهی عقل باشد. به این معنا که مقدّم داشتن مصلحت و رو گرداندن از مفسده به اشاره و تجویز او باشد و در اوامر و نواهی عقل مخالفت نکند و سزاوار است که انگیزهٔ اتّصاف به آن ملکه و صدور آثار آن صرفاً همان فضیلت و کمال بودن آن برای نفس و حصول سعادت حقیقی باشد، نه چیز دیگری از قبیل دفع ضرر یا جلب منفعت یا اضطرار و ناچاری.
امام صادق علیهالسلام فرمود: «هرکس به هنگام خشم و طمع و ترس و شهوت خویشتندار باشد، خدا بدنش را بر آتش حرام کند.»
رسول خدا صلیالله علیه و آله در حدیثی ده دسته از اخلاق نیک را بیان فرمود که هر کدام ده نوع دیگر را در بردارند: «… امّا خویشتندار، خیراندیشی، فروتنی (تواضع)، پرهیزگاری، توبه، فهم، ادب، احسان (نیکی کردن)، جلب محبّت، خیرمندی و کنارهگیری از شرّست. اینها همه در سایه خویشتنداری نصیب خردمند (عاقل) میشود. خوشا به حال آنکه مولایش او را به خویشتنداری گرامی داشت.»