دروغ
آنچه خلاف واقع گفته شود، دروغ است که نسبت به خود است. مثلاینکه میگوید: من از خدا میترسم بااینکه ترسی در دل او نیست و از هیچ گناهی دریغ نمیورزد. یا دروغ نسبت به دیگری است مثلاینکه میگوید: فلانی کار زشت را انجام داده بااینکه میداند او انجام نداده است. آری دروغ مصلحتآمیز و توریه برای دفع مزاحمت و نزاع به خاطر مصالح اهمّ استثناء است. چنانکه پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «هر کذبی بر بنیآدم گناه نوشته میشود مگر کذبی که بخواهد بین دو نفر را اصلاح کند.» در جنگ هم اشکال ندارد ولی در بقیه موارد؛ کوچک یا بزرگ حرام است؛ زیرا دروغ کوچک، سبب گفتن دروغ بزرگ میشود و یا دروغ به شوخی موجب دروغگویی جدّی میشود. اگر دروغگو بداند اگر همه پلیدیها در خانهای باشند کلید آن دروغ است و موجب خراب شدن ایمان و کم شدن روزی و دور شدن ملائکه از بدی این صفت میشود آن را رها میکند. چاره این است در کسب صفت ضدّ دروغگویی یعنی صدق بکوشد و آن را پیشه خود کند و با صادقین مجالست نماید. با نذر مهر بر دهان زند و در حدّ واجب و ضروری سخن بگوید. با افراد دروغگو همنشین نشود. از عاقبت و رسوایی کذب بترسد که مبادا دروغش برملا شود و آبرویش برود. بداند که دروغ از وسوسههای شیطان است و با شیطانصفتان دادوستد و نشستوبرخاست نکند که مبادا به این رذیله دچار گردد. مگر نمیبینی چه قدر مردم در روز مانند آب خوردن بر خدا و خلق او دروغ میبندند و از این معصیت ناراحت نمیشوند؟!