دعای بعد از نماز عصر
یحیی بن الفضل نوفلی روایت کرده که گفت: در بغداد بر حضرت ابوالحسن موسی بن جعفر علیهالسلام وارد شدم هنگامیکه نماز عصر را پایان داده بود، آنگاه دستهایش را بهسوی آسمان بلند کرد و شنیدم که میگفت:
۱- تویی خداوندی که هیچ معبودی غیر از تو نیست، اوّل و آخر و ظاهر و باطن تو هستی و تویی خداوند، هیچ معبودی جز تو نیست، زیاد و کمِ اشیا به تو برمیگردد
۲- و تویی خداوند، هیچ معبودی غیر از تو نیست، مخلوقات را آفریدی بیآنکه از غیر خودت کمک بگیری یا نیازی به آنها داشته باشی؛
۳- تویی خداوند، هیچ معبودی جز تو نیست، مشیّت از تو و ابتدا کردن از تو است. و تویی خداوند، هیچ معبودی جز تو نیست، پیش از قبل بودی و آفرینندهٔ قبل هستی؛ و تویی خداوند، هیچ معبودی جز تو نیست، بعد از بعد توئی و آفرینندهٔ بعدی،
۴- آنچه را بخواهی محو میکنی و آنچه را میخواهی اثبات مینمایی و نزد تو است لوح محفوظ؛ تویی خداوند، هیچ خدایی جز تو نیست، پایان و وارث هر شیء هستی.
۵- تویی خداوند، هیچ معبودی جز تو نیست، هیچ ریز و درشتی از تو پنهان نمیباشد؛ تویی خداوند، هیچ معبودی جز تو نیست،
۶- لغتها بر تو مخفی نمیماند و صداها بر تو مشتبه نمیشود، هر روز تو در کاری هستی و هیچ کاری از کار دیگر تو را مشغول نمیدارد، غیب و پنهانتر از آن را دانا هستی، نگهبان دین و تدبیر کنندهٔ امور، برانگیزندهٔ مردگان از قبرها، زنده کنندهٔ استخوانهای پوسیدهای.
۷- از تو میخواهم به نامت در پردهٔ مخزون، حیّ قیّومت که هر کس تو را به آن بخواند ناامید نمیشود؛ اینکه بر محمّد و آل او درود بفرستی،
۸- و فرج انتقام گیرنده برای تو از دشمنانت را به زودی برسانی و آنچه به او وعده کردهای وفا فرمایی. ای صاحب شکوه و احترام».
راوی گوید: عرض کردم دعا برای چه کسی بود؟ فرمود: او مهدی آل محمّد صلّیالله علیه و آله است. سپس فرمود: پدرم قربان آن فربه شکم، پیوسته ابرو، باریک ساق که شانههایش پهن است، گندم گونی که با وجود آن از اثر شبزندهداری به زردی نیز آمیخته است. پدرم فدای کسی که شب خود را با رکوع و سجود به شمارش ستارگان میگذارند. پدرم قربان کسی که در راه خدا هیچ ملامت کنندهای بر او اثر نمیکند، چراغ تاریکی است، پدرم فدای کسی باد که قائم به امر خداوند است. عرضه داشتم: خروج او کی اتّفاق میافتد؟ فرمود: …(۱)