دهان

دهان در اصطلاح صفت متکلّمی را گویند؛ و آن کلام بلا واسطهٔ معشوق است به شرط ادراک.

من به گوش خود از دهانش دوش **** نکته‌هایی شنیده‌ام که مپرس

اگر کنم طلب نیم بوسه صد افسوس **** ز حقهٔ دهنش صد شکر فرو ریزد (حافظ)

و نیز در اصطلاح سرّ خفی را گویند که ادراک هیچ مدرک به او نرسد.

بخت از دهان دوست نشانم نمی‌دهد **** دولت خبر ز راز نهانم نمی‌دهد

نکتهٔ روح فزا از دهن یار بگو **** نافهٔ خوش‌خبر از عالم اسرار بیار (حافظ)

دهان محبوب را شعرا به لحاظ کوچکی به نقطه تعبیر می‌کنند و در اصطلاح، «دهان کوچک» سرّ مخفی را گویند که موجب حیات و مدار زندگانی طالبان و محبّان است.

اندیشه از محیط فنا نیست هرکه را **** بر نقطهٔ دهان تو باشد مدار عمر

دهان‌تنگ شیرینش، مگر مهر سلیمان است **** که نقش خاتم لعلش، جهان زیر نگین دارد (حافظ)

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.