دُرد

دُرد در لغت تیرگی شراب و روغن و امثال آنکه در آخر می‌ماند است.

و از روی اشارت کدورت شراب قهر و جلال است.

ساقی سیم ساق من، گر همه دُرد می‌دهد **** کیست که تن، چو جام می، جمله دهان نمی‌کند (حافظ)

حافظ گوید وقتی محبوب ذوالجلال همگان را محنت دهد و گرفتار قهر و عذاب کند جز عاشق صادق مانند جام می‌ جهت استقبال آن شراب تمام دهن نمی‌شود و به آن رضا نمی‌دهد.

و نیز به معنی تجلّی آثاری و تجلّی صفاتی آورده‌اند.

به بوی دُردیی از دست داده **** ز ذوق نیستی، مست اوفتاده

عصا و کوزه و تسبیح و مسواک **** گِرو کرده به دُردی، جمله را پاک

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.