دیوانه
دیوانه آن است که غلبه و استیلای عشق او را از عقال به در کشیده، مستغرق دریای وحدت گشته.
دیوانگی مغلوبی عاشق است.
ورای طاعت دیوانگان ز ما مَطَلب **** که شیخ مذهب ما عاقلی گنه دانست (حافظ)
آنکس که تو را شناخت جان را چه کند **** فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی **** دیوانهٔ تو هر دو جهان را چه کند
(دیوان شمس)