ذات
ذات گاه به معنای طرف، حال و نفس الشّیء آمده است.
کلمهٔ ذات در اصل مؤنث ذا به معنای صاحب و از الفاظی است که همیشه باید اضافه شود.
چیزی که هست بسیار استعمال شده در «نفس هر چیز» یعنی در آن چیزی که حقیقت هر شیء با آن محفوظ است. مثلاً وقتی میگویند ذات انسان، معنایش آن چیزی است که انسان بهوسیلهٔ آن انسان است و ذات زید به معنای نفس انسانیّت خاصّه ای است که به اسم زید مسمّی شده. بعید نیست که در اصل در این لغت «نفس ذات اعمال کذا: نفس صاحب فلان اعمال» بوده باشد. پس به منظور اختصار گفته باشند: «ذات اعمال: صاحب کارها» و یا تعبیر دیگری که این معنا را برساند و بهتدریج اعمال را هم انداخته و تنها گفتهاند: «ذات»
ذات هر چیز، حقیقت آن است از آن جهت که حقایق اسماء و صفات و نسبتها و اضافات را مرجع و منشأ است و همه به وی مضاف و منسوباند.