ذکر حقیقی
باطن ذکر غیر از معنای ذکر است. همیشه سالک منتقل میباشد از صورت ذکر به معنی ذکر، از نطق لسانی به نطق دل، به اندازهای که استعدادش مقتضی است.
معنی ذکر مدلول عبارت و صورتی است. عبارت از حروف ملفوظی (کلامی) و امّا باطن ذکر، حقیقت ذکر است و آنچه مترتّب میشود، از توجّه مذکور به طریق ذوق و وجدان نتیجهٔ آن عروج است و سقوط احکام کثرت؛ و مراد از سقوط، مغلوب شدن است نه رفع کثرت بالکلّیه یعنی جانب حقیّت بر خلقیّت غالب آید.
ذکر سبب دیدار مذکور میگردد و سپس در سایر وجود ذاکر پخش میشود و هرگاه چنین شد، ذکر زبان و ذکر قلب با هم هماهنگ گردد و قول خدای سبحان: «ما کذَب الْفُوادُ ما رأی: دل آنچه را دید دروغ نگفت» (نجم ۱۱)
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «خدای سبحان را از روی بیخبری یاد مکن و از روی بازیچه و بازی فراموشش مکن. بهطور کامل او را یاد کن که دلت با زبانت و درونت با بیرونت همراه باشد. هرگز او را بهصورت حقیقی ذکر نخواهی کرد تا آنگاه که در هنگام ذکر و یاد او، خود را فراموش کنی و نیابی او را در کار خود. (یعنی همه کارت را فراموش کنی و فقط به یاد او باشی).»