ذکر

ذکر به معنای یادآوری، خواه با زبان باشد یا به قلب و یا هردو، خواه بعد از نسیان باشد یا از ادامهٔ ذکر.

مسلّم است منظور از ذکر خدا، تنها یادآوری به زبان نیست که زبان ترجمان قلب است، بلکه با تمام قلب و جان باید به خداوند توجّه داشت و یادآوری عملی را هم شامل می‌شود.

یکی از ارکان سلوک الی الله ذکر است. در کتاب روح و ریحان دربارهٔ طریقهٔ سلوک حضرت استاد سیّد عبدالکریم کشمیری یکی معرفت نفس بیان شده که معرفت نفس با مراقبه و مجاهده و ذکر و فکر حاصل می‌شود.

در توراتی که تحریف نشده آمده همانا موسی علیه‌السلام از پروردگار خود پرسید: «خداوندا، آیا تو به من نزدیک هستی تا با تو آهسته سخن بگویم یا از من دوری تا بلند بخوانم؟» خداوند به موسی وحی فرستاد: «ای موسی، اَنَا جلیس مَن ذکرنی: من هم‌نشین کسی هستم که مرا یاد کند.»

موسی عرض کرد: «خداوندا، من باید در حالت مخصوصی تو را یاد کنم؟» خداوند فرمود: «ای موسی، در همه حال مرا یاد کن؛ اُذکرنی علی کلّ حال»

هرکس حقیقتاً یاد خدا کند، مطیع او باشد. طاعت، علامت هدایت است. در واقع اساس هدایت از ذکر است. پس قلب خود را قبلهٔ زبانت قرار بده و حرکت مده زبان را مگر به اشارهٔ قلب و موافقت عقل و رضایت و ایمان.

ذکر مؤثر به حال ذاکر آن است که بر دوام بوده یا بیشتر اوقات با حضور قلب همراه باشد. ذکر بی‌دوام یا بی‌حضور بی‌فایده است.

حضرت استاد سید عبدالکریم کشمیری می‌فرمودند: «ذکر باید با طرب گفته شود نه با کسالت.» وقتی نفْس سالک خسته شد و احساس ضعف و بی‌حالی کرد، حضورش در ذکر کم می‌شود و تفرقهٔ خاطر پیدا می‌گردد.

و نیز بهترین چیز در سلوک مراقبه است. ذکر هم تابع مراقبه است. هرچه مراقبه بیشتر باشد، ذکر تأثیر بیش‌تری دارد.

چون طالب با شرایط بر ذکر مداومت نماید، معبود به صفت قهّاریت، افنای جمیع اِله باطله نماید و حقیقت «جاء الحق و زهق الباطل» ظاهر گردد.

ذکر حق پاک است، چون پاکی رسید **** رخت بربندد، برون آید پلید (مثنوی)

در سوره عنکبوت ۴۵ می‌فرماید: «اِنّ الصّلاة تَنهیٰ عَنِ الْفَحشاء وَ الْمنکر وَ لِذکرِ الله اکبر: همانا نماز از فحشاء و منکر بازمی‌دارد و به راستی یاد خداوند (از هر چیزی) بزرگ‌تر است.»

امّا تا نفس به چیزی که غیر حق است تعلّق دارد، از لذّات و ریاست و دارایی و راحتی و … ذکر خدا او را صافی نمی‌شود.

تأثیر اذکار به کمالش است که جمیع آداب و شرایط را دارا باشد و همچنین اجازهٔ صاحب نَفَس بسیار مهم است.

همیشه یاد خدا کن به خاطر اینکه او تو را یاد می‌کند، با اینکه از تو بی‌نیاز است. پس یاد نمودنش تو را بزرگ‌تر و مرغوب‌تر و تمام‌تر و سابق‌تر از یاد تو برای اوست.

امّا در ذکر پروردگار اگر خود را ببینی، موجب ریا و خودنمایی و سفاهت و درشت‌خویی با خلق و زیاد شمردن طاعت و فراموشی کرم و فضل او می‌شود و با این اعتقاد، نتیجه‌ای جز دوری از خدا حاصل نمی‌شود و از گذشتن اوقات و عمر، چیزی جز وحشت به دست نمی‌آید. پس هرگاه بنده ارادهٔ ذکر خدا کند، باید بداند که تا حق، بنده را یاد نکرده و توفیق بر قدرت ذکرش نداده، هرگز نمی‌تواند به یاد او مشغول باشد.

در سوره بقره ۱۵۲ فرمود: «فَاذْکرونی اَذکُرکُم: پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.»

در حدیث قدسی آمده: «هر بنده‌ای که بر قلب او اطّلاع پیدا کنم و در آن، تمسّک جستن به ذکر و یادم را غالب ببینم، سیاست امورش را خودم بر عهده می‌گیرم و خود هم‌نشین و هم‌سخن و انیسش می‌شوم: کُنْتُ جَلیسَهُ وَ محادثَه وَ اَنیسَهُ.»

در کتاب‌های سیر و سلوک در باب ذکر آن‌قدر تقسیمات نوشته‌اند که خواننده را دچار حیرت می‌کند. عمده در این باب آن است که یاد حق و محبوب اگر به زبان باشد آن را «ورد» می‌گویند و به لفظ تنها باشد «قالبی» و اگر به معنی لفظ توجّه شود «نفسی» می‌گویند.

ورد اگر عدد داشته باشد «حصری» و اگر بی‌عدد باشد «اطلاقی» گویند.

ذکر اگر به لسان نباشد و در قلب و روح توجّه کند آن را «خفی» می‌گویند.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.