ذکر

هرکس حقیقتاً یاد خدا کند، مطیع او باشد. کسی که از یاد خدا غافل باشد عاصی است. طاعت، علامت هدایت و معصیت، علامت گمراهی است. هدایت و ضلالت اساسش از ذکر و غفلت از خداست.

پس قلب خود را قبلهٔ زبان خود قرار بده و حرکت مده زبان را مگر به اشارهٔ قلب و موافقت عقل و رضایت ایمان. چرا که خداوند، عالم به ظاهر و باطن توست؛ و همان‌طور که عالم به دل‌هاست، به غیر دل هم داناست. در دنیا مَثَل کسی که در حال جان دادن است باش، یا مانند کسی که در پیشگاه خدا برای حساب اعمال حاضر شده است.

و از آنچه خدا تو را از اوامر و نواهی و وعده و وعید تکلیف کرده، نفس خود را به غیر آن مشغول مکن و دل خویش را به آب حزن غسل ده و به هرچه بدان مکلّف نیستی مشغول مباش.

همیشه یاد خدا کن به خاطر اینکه او تو را یاد می‌کند، با اینکه از تو بی‌نیاز است. پس یاد نمودنش تو را، بزرگ‌تر و مرغوب‌تر و تمام‌تر و سابق‌تر از یاد تو برای اوست. با اینکه او تو را یاد کرد، شناخت تو موجب خضوع و حیا و عجز تو می‌شود؛ و از این معرفت نهایت کرم و فضل دیرینهٔ او بر تو حاصل می‌شود و عبادتت از برای او خالص می‌گردد.

در این هنگام طاعات تو نزد او کوچک می‌شود، اگرچه عبادات تو در کنار نعمت‌های او بسیار باشد؛ اما در ذکر پروردگار، اگر خود را ببینی، موجب ریا و خودنمایی و سفاهت و درشت‌خویی با خلق و زیاد شمردن طاعات و فراموشی کرم و فضل او می‌شود. و با این اعتقاد، نتیجه‌ای جز دوری از خدا حاصل نمی‌شود؛ و از گذشتن اوقات و عمر چیزی جز وحشت به دست نمی‌آید.

ذکر الهی بر دو قسم است: ذکر خالص که با قلب موافقت دارد و ذکر صادق که ذکر غیر خدا را نفی می‌کند.

چنانکه رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله و سلّم گفت: «خداوندا! نمی‌توانم حمد و ثنای تو گویم و آن را شمارش نمایم، تو آن‌چنانی که خود حمد خویش نمودی».

پس پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم برای ذکر خدای خویش اظهار عجز کرده و ارزشی برایش در برابر ذکر خدا که او را در سابق یاد نموده است، قائل نشد.

وقتی‌که پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم ذکر خویش را ناچیز دانسته باشد، پس غیر او به طریق اولی عاجز و قاصرند.

هرگاه بنده ارادهٔ ذکر خدا کند، باید بداند که تا حق، بنده را یاد نکرده و توفیق بر قدرت ذکر او نداد، بنده هرگز نمی‌تواند بر یاد او مشغول باشد.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.