رأی
رأی به معنی نظریّه و آن چه به فکر میرسد.
از جمله صفات فاضلهٔ اهل ایمان آن است که در امور و حوادث که به آن اقدام میکنند، از طریق مشورت، رأی و نظر درست را به دست میآورند و رأی و نظر صحیح در مشورت از اهلش، همچون عسل از کندو بیرون آوردن است.
امّا حقّ کسی که با او مشورت میکنی این است که او را در مورد اختلافنظر خود متهّم ندانی و اگر رأی موافق به تو داد، خدا را حمد کنی.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «پافشارهای عجولانه، رأی آدمی را فاسد کند.»
و فرمود: «لجاجت، رأی را از آدمی میگیرد.»
امام باقر علیهالسلام فرمود: «کمترین مرتبه شرک این است که آدمی از خودش رأی و اندیشهای داشته باشد و بر اساس آن دوستی و دشمنی کند.»
از نشانههای مؤمن این است که در رأی او سستی نباشد و در دینش اهمالی نباشد. رأی صحیح با تفکّر و اندیشه حاصل آید.
امام صادق علیهالسلام فرمود: «زنهار که برای مردم طبق رأی خود فتوا دهی یا به آنچه نمیدانی معتقد شوی که اینها مایهٔ هلاکت هلاک شدگان بوده است.»
فکر خود و رأی خود، در عالم رندی نیست **** کفرست در این مذهب، خودبینی و خودرأیی (حافظ)
مسائلی در مورد احکام دین است که مجتهد نظر میدهد. بحثهایی در ارتباط با اخلاق است و این کار علمای اخلاق است و مباحثی طریقتی و مربوط به سلوک است که باید عارفان رأی دهند. بقیّه کارها و مسائل شخصی و اجتماعی مانند خرید و فروش و امثال اینها، انسان با یک عقل منفصل باید مشاوره کند؛ خردمندی که در آن کار تخصّص دارد. چون یک انسان نمیتواند در تمام مسائل صاحبرأی باشد مگر پیغمبر و امام و در قرآن هم امر به مشاوره شده است. «وَ شاورهم فی الامر». مشاوره در کارها، نه شریعت یا مسائل اعتقادی چون مسائل اعتقادی اکثراً مبرهن و بارز است، مقصود از رأی در طریقت است که رأی استاد و پیر را سالک مقدّم بر رأی خود بداند و با آن مخالفت نکند. چون برایش عوارض دارد.