رزق
زندگی کردن با عقل معاش متعادل و موزون، برای همگان ضروری است. چه آنکه کشت و کار و درآمد، لازم است؛ اما افراط در افزایش درآمدها، دارای عوارضی جانبی است. از آنطرف عاقل، میداند زندگی برای کسی ثبات و دائمی و پایدار نیست. پس دل بستن به دنیای زودگذر، از سیرهٔ عاقلان نیست. زندگی چه خوب و چه بد، میگذرد؛ همانند ابر در حال حرکت است تا جایی که به اجل منتهی میشود. هزاران پرنده و درنده، روزی میخورند؛ ولی شب، غصهٔ فردا را نمیخورند؛ اما انسان مادی شبهنگام، عوض استراحت در فکر در آمد فرداست. فاخته (قمری یا کوکو) شکر خدا میکند و عندلیب (نوعی بلبل) حمد خدای کند و زبان حال اینها چنین است: کهای خداوند مُجیب رزق بر تو میباشد. بازِ پرنده از همهٔ مردارها بریده و بر دست و ساعد شاه جای میگیرد و غذای شاهانه میخورد. خداوند فرمود: «ما مِن دابَةٍ فِي الارضِ إلّا علی الله رِزقَها: هیچ جنبندهای روی زمین نیست مگر خداوند رزق او را میدهد. (هود/۶)» پس همه در طول عمر زندگیشان به رزقی مقدّر نصیب دارند، حال میخواهد آن جنبنده پشه باشد یا فیل. کمبود رزق سبب میشود که غم در سینهها جمع شود. همیشه فقدان و کاستی و نقص، سبب غم میشود. کمبود، عارف را غم آلود نمیکند. غمها همانند تبر و داس هستند که عمرها را میشکند و میدرد.