رزق
رزق به معنای روزی. رزق، عطائی است که از آن منتفع میشوند، خواه طعام باشد یا علم یا غیر آن.
رزق، بخشش مدام و پیوسته است که گاهی دنیوی و گاهی اخروی است و گاهی نصیب و بهره را هم رزق میگویند و همچنین به چیزی که به معده میرسد، گویند.
رزق در لغت به معنی بخشش مستمر و متداوم است اعمّ از اینکه مادّی باشد یا معنوی؛ بنابراین هرگونه بهرهای را که خداوند نصیب بندگان میکند از طعام، مسکن، لباس، مال، مُلک، علم و عقل و فهم و ایمان، اولاد و … رزق گفته میشود.
لذا در دعاها میخوانیم: «اللّهمَّ ارْزُقْنی عَقْلاً کاملاً، و لُبّاً راجِحاً، وَ قَلْباً زکیّاً و عَمَلاً کثیراً و اَدَباً بارِعاً: بار خدایا عقلی کامل و مغزی ممتاز و دلی پاکیزه و عمل فراوان و ادبی عالی را روزیم کن.»
رزق، انعام خاصّی است که به مقتضای حال و بر اساس نیاز مرزوق به طور پیوسته صورت میگیرد تا مایهٔ حیات و بقای مرزوق باشد.
زو حیاتِ عشق خواه و جان مخواه **** تو ازو آن رزق خواه و نان مخواه (مثنوی)
رزق به معنای چیزی است که مورد انتفاع مرزوق قرار بگیرد. قهراً از هر رزقی آن مقدار رزق است که مورد انتفاع واقع شود. پس اگر کسی مال بسیار جمع کرده که به غیر از اندکی از آن را نمیخورد، در حقیقت رزقش همان مقداری است که میخورد. بقیّهٔ آن رزق او نیست مگر از این جهت که بخواهد به کسی بدهد که از این جهت رزق است و از جهت خوردن او رزق نیست. پس وسعت روزی و تنگی آن ربطی به زیادی مال و اندکی آن ندارد. چه بسیار افرادی که مال بسیار دارند ولی کم میخورند و چه بسیار افراد که به عکس آناناند.
کم و بیش روزی به اندازهٔ بهرهمندی است نه داشتن. چون بهرهمندی از مواهب به اندازهٔ استعدادها و شرایط مادّی و معنوی افراد متفاوت است.
به تصریح قرآن، توسعه و تنگی روزی در دست خداوند است. در سوره اسراء ۳۰ فرمود: «انَّ ربّک یَبْسط الرّزق لِمَن یشاء: بیگمان پروردگارت روزی را بر هر که بخواهد میگسترد و (یا) تنگ میدارد.»
جنبده ای نیست که خداوند برایش تعین رزق نکرده باشد و هیچ نفسی نمیمیرد مگر آنکه آخرین لقمه که برای او تقدیر شده است را میخورد. در طلب روزی حلال باید رفت و از دیر رسیدن نباید به فکر طلب حرام افتاد و بهترین شیوه شکیبایی است. با عدم قناعت و راضی نبودن به قسمت، صفات رذیله حرص و طمع در انسان قوی میشود و سبب میشود تا به گناهان دیگر هم روی آورد تا رزق زیاد گردد! و این نیست مگر از عدم توکّل به خدا.
رسول خدا صلیالله علیه و آله فرمود: «ای مردم، به هوش باشید و در طلب مال روشی نیک در پیش بگیرید. چرا که رزق هر بندهای مشخّص شده است و هیچ بندهای از دنیا نمیرود تا آنچه از روزی دنیا برایش مقدّر شده است به او میرسد درحالیکه دنیا از وی روی میگرداند.»
پس بنده یقین داشته باشد که روزیاش خواهد آمد و آنچه برایش مقدّر شده به او خواهد رسید و هرگاه این اعتقاد بر دلش چیره شود، در طلب روزی طریق اجمال را اختیار کند و حرص و ولع او شدّت نخواهد گرفت و بر آنچه از دست میدهد، اندوه نخواهد خورد. شماری از طاعات و اخلاق پسندیده ثمرهٔ همین یقین است. «وَ ما مِنْ دابَّة فِی الْاَرض اِلّا عَلَی الله رِزْقُها: هیچ جنبده ای در زمین نیست جز آنکه روزیش بر خداوند است.» (هود ۶)
هین توکّل کن، ملرزان پا و دست **** رزقِ تو بر تو ز تو عاشقتر است (مثنوی)
امام علی علیهالسلام فرمود: «رزق دو گونه است: رزقی که آن تو را میطلبد و رزقی که تو آن را میطلبی. آنکه تو را میطلبد، اگر تو به سراغ آن نروی، او خودش به سراغ تو خواهد آمد.»
گر بخواهی، ور نخواهی، رزقِ تو **** پیشِ تو آید دوان از عشقِ تو (مثنوی)
همانطور که رحمت عمومی خداوند و رزق عمومیش به حکم آیه ۲ سورهٔ فرقان: «وَ خَلَقَ کلّ شیءٍ فَقَدَّرهُ تقدیراً: هر چیزی را آفرید آنگاه آن را به شایستگی اندازه نهاد.» مکتوب و مقدور است، همچنین رحمت خاصّه و رزق خاصّ او نیز مکتوب و مقدور است.
شقیق بلخی در اوّل حال از توانگران بود. روزی بندهای را دید که بازی و مزاح میکند، درحالیکه مردمان به قحطی مبتلا بودند. خواجه شقیق فرمود: «نه شرط است در وقتیکه مردان در قحط گرفتارند، تو به مزاح مشغول باشی» گفت: «مرا چه غم؟ خواجهای دارم یک دِه خاصّ اوست. از آن دِه او را چندان حاصل آید که ما را کافی است.»
شقیق متنبّه شد و گفت: «خواجه، مخلوق است. یک ده بیش ندارد و غلامش غم رزق ندارد. پس مسلمانان غم روزی چگونه میخورند که خداوند ایشان توانگر و بینیاز است و عوالم (خزائن) بسیار دارد.»
رسول خدا صلیالله علیه و آله فرمود: «اکثروا الاستغفار فَاِنَّه یجلب الرّزق: زیاد استغفار کنید که روزی را (بهسوی شما) میکشاند.»