وبلاگ

زیارت قبور

جناب استاد را مسافرت حج بیت‌الله نصیب نشد و مکه و مدینه را از نزدیک ندیدند، چون از شرایط آن استطاعت مالی است و برای ایشان مقدور نشده بود.

روزی در اواخر عمر استاد، صبح دو نفر جوان عرب به نزد ایشان آمدند و گفتند: ما فرزند فلانی هستیم که قبلاً در نجف کاسب بوده و با شما مرتبط بوده است و الآن در کویت (یا بحرین) اقامت دارد. نذر کرده که اگر حاجتش برآورده شود، شما را به حج تمتع ببرد. برای این دستور پدر خدمتتان رسیدیم، چه می‌فرمایید؟

ایشان فرمودند: به پدرتان سلام مرا برسانید و بگوئید من استطاعت جسمانی ندارم و نمی‌توانم بیایم، از ایشان این وجوب ساقط است.

اما از قبور ائمه علیهم‌السلام در عراق و ایران همه را زیارت کردند و از ائمه، قبر حضرت امیرالمؤمنین و امام حسین علیها السلام را بسیار اهمیت می‌دادند و از قبور امام‌زاده‌های عراق حضرت ابوالفضل علیه‌السلام در کربلا و سید محمّد در سامرا و از قبور وادی‌السلام نجف، شیخ زین‌العابدین مرندی و سید علی آقا قاضی را بسیار توصیف می‌کردند و زیاد بر سر قبر آنان می‌رفتند.

از قبور قم حضرت معصومه علیها السلام و علی بن جعفر علیه علیه‌السلام را مهم می‌شمردند.

از قبور اصفهان، قبر بابا رکن الدّین در تخت فولاد را اهمیت می‌دادند و می‌فرمودند مظهر لااله‌الاالله می‌باشد.

بر اثر زیارت قبور اکثر امامزاده‌های قم فرمودند: وقتی مریض شدم به مکاشفه دیدم، عده‌ای سید که عمامهٔ سبز بر سر داشتند به عیادتم آمدند، فهمیدم این‌ها امامزاده‌هایی بودند که من به زیارت قبورشان رفته بودم.

زمانی فرمودند: هرکس حاجتی داشته باشد، سه روز سر قبر یکی از علماء که نفوس و زهدش بیشتر باشد برود و یک حمد و یازده قل هوالله احد بخواند به صاحب آن قبر هدیه کند و بعد هزار و یک مرتبه لااله‌الاالله بگوید اثر دارد و تجربه شده است.

وقتی عیالم و عیال یکی از دوستان، از نجف به ایران آمده بودند و راه مدتی بسته شده بود، این ذکر را سه روز شروع کردیم. عیال دوستم بعد از سه روز و عیالم بعد از دو روز به نجف بازگشتند.

حضرت استاد با یکی از تلامذه با هم به زیارت امامزاده شاه جمالی (از اولاد حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام) واقع در جاده قدیم اصفهان – قم رفتند. دعای احتجاب می‌خواندند، بعد خطاب به امامزاده فرمودند: بنی‌امیه، شما سادات را آواره کردند و صدام ما را آواره کرد، دو مرتبه به دیدن شما آمدم شما به دیدنم نیامدید. بعد از ظهر حضرت استاد و تلمیذ یک خواب مانند هم دیدند و آن این بود که می‌بینند امامزاده شاه جمال که گندمگون و شکلش مانند حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام است می‌آید، آن تلمیذ می‌خواهد دست ایشان را ببوسد که امامزاده می‌فرماید: اول آن آقا و به طرف استاد می‌رود و با استاد معانقه می‌کند و زمزمهٔ استاد و تلمیذ این بود که «و من یشابه أبه فما ظلم» (کنایه از این‌که چقدر با پدرش موسی بن جعفر علیه‌السلام شباهت دارد).

روزی استاد به سر قبر عالمی از اهلی معرفت به نام امامزاده زید، مدفون در قبرستان نو (شیخ عبدالکریم حائری) می‌رود و با فاتحه و دیگر اذکار روح او را شاد می‌کند. بعد از ظهر استاد در عالم رؤیا می‌بیند که صاحب قبر عذرخواهی می‌کند که شما وقتی سر قبرم آمدید به استقبال روحی از علما رفته بودم که تازه فوت کرده بود.

روزی یکی از تلامذه با جناب استاد به قبرستان علی بن جعفر علیه‌السلام می‌روند. استاد می‌فرمایند: عجیب است نمی‌بینی اینجا را نور فراگرفته است، انگار امام زمان علیه‌السلام اینجا بوده شما نمی‌بینید؟ عرض می‌کند: نه؛ و وقتی دیگر دربارهٔ قبرستان علی بن جعفر فرموده بود: ماشین‌های پارک شده کنار این قبرستان را نور فراگرفته است.

در قم خیابان آذر (طالقانی) قبر موسی مبرقع، فرزند بلافصل امام جواد علیه‌السلام قرار دارد که جدّ استاد بوده است و در کنار قبرش چهل نفر از سادات می‌باشند که می‌گویند «چهل اختران». وقتی استاد برای زیارت می‌آیند، ایشان را به مشاهده می‌بیند و می‌فرمایند: توی این چهل نفر بچه شیرخوار هم هست.

می‌فرمودند: وقتی با شیخی با هم به قبرستان تخت فولاد، سر قبر بابا رکن‌الدین رفتیم، یکی از اولیاء خدا وارد شد و من و آن شیخ را به نجف اشرف برد و سیر داد و برگرداند، این مکاشفه نبود.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.