وبلاگ

سالک ناقص و مراد کامل

مولانا در تفاوت میان سالک ناقص و انسان کامل می‌فرماید: اگر کاری عارف کامل می‌کند، نباید سالک ناقص خود را با آن قیاس کند و کارهای او را انجام دهد، زیرا عارف کامل از امراض نجات پیدا کرده و طالب مسکین هنوز دچار تب است.

۱. در باطن نفس سالک، هنوز نفس اماره وجود دارد؛ و نمی‌تواند مانند ابراهیم خود را درون آتش بیندازد، مگر آن‌که از تقیدات و نفسانیات، گذشته باشد.
۲. چون سالک مبتدی، نه شناگری بلد است و نه با فنون دریا آشناست، نباید خودکامه، خود را به دریا بیندازد؛ اما عارف کامل به قعر دریا آشناست و گوهرهای بسیار می‌آورد.
۳. ناقص اگر طلا به دست آورد خاکستر شود. کامل، مشتی خاک از زمین بگیرد طلا شود.
۴. دست انسان ناقص به‌منزلهٔ دست شیطان است و اعمال را تکلیفی، انجام می‌دهد نه عاشقانه.
۵. اگر علم، نزد ناقص برود تبدیل به جهل شود. اگر جهل نزد انسان کامل برود به معرفت و بینایی تبدیل شود.
۶. اگر پیاده‌ای ناقص با سواره‌ای کامل ستیز کند، بداند که سر به‌سلامتی نخواهد برد.
۷. پس همیشه سالک باید دست خود را در دست کامل بگذارد و استمداد جوید که دست کامل به‌منزلهٔ دست خداست.

چون قبول حق بود آن مرد راست **** دست او در کارها، دست خداست.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.