وبلاگ

سلوک بدون استاد

سالک اگر خواهد به خودی خود رود خیلی طول می‌کشد و استاد مثل مرغ است که شاگرد را زیر پر خود می‌گیرد که مرید سریع‌تر حرکت کند.

سید اشرف در مکاتیب آورده که سالک اگر هزار سال سیر به قوت قدم خویش کند، یک قدم باشد که به رهبری پیر راه دیده طی کند، بلکه واجب است که به دستگیری و دستگیر یار سنجیده پی نهد.

«استاد (مربی، مرشد، ولی خدا، انسان کامل، معلم) در باب طریق (سلوک نفس) است. بدان که بی مرشد کامل، سلوک میسر نیست و در راه وصول به حق، مرید را از مرشدی آگاه، راه‌شناس، راه رو و صاحب‌تصرف ناچار است.»

هر که گیرد پیشه‌ای بی اوستا **** ریشخندی شد به شهر و روستا (۳/۵۹۰)

هر که در ره بی قلاوزی رود **** هر دو روزه را صدساله شود (۳/۵۸۸) مولوی در مثنوی

بعضی گفته‌اند که تعدادی اولیای خدا شده‌اند و بدون استاد و رهبر این راه را رفته‌اند درصورتی‌که این راه را بدون استاد نمی‌شود رفت و می‌گویند این‌ها گروه اویسیان هستند از زمان جناب اویس قرن که موردعنایت از پیامبر صلّی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه‌السلام بوده و به مدد او راه روند. بعد می‌گفتند با یزید و حافظ اویسی‌اند؛ یعنی استاد نداشتند. اگر به یک نفر عنایت می‌شود دلیل بر این نیست که هر که در راه آمد احتیاج به استاد ندارد.

شیخ ابوالحسن خرقانی شاگرد شیخ عباس قصاب آملی بوده. حافظ هم مرید پیر گل‌رنگ بوده و در یک شعری خود حافظ جواب داده و ما نیز در مقدمه کتاب روح و ریحان نوشتیم:

به کوی عشق منه بی‌دلیل راه قدم **** که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد

(دلیل راه: استاد)

بعضی‌ها تنهایی و خلوت گزینند ولی به مقصود نرسند، راهش صحبت ولی خداست.

چون ز تنهایی تو ناامید شوی **** زیر سایه یار، خورشید شوی

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.