سوء عاقبت
عاقبتبهخیری اگر نصیب کسی شود بالاترین نعمت است و از آنطرف، بدی عاقبت بدترین چیز برای دنیا و آخرت است. چون شخص اهل یقین و تقوا نیست در معرض آفات و آزمایش قرار میگیرد. اول کار هر کس مهم نیست آخر کار مهم است که به کجا ختم میشود. برای درمان، بهتر است اسباب سوء عاقبت را از خود دور کند مانند: رفیق بد، غذای حرام و مانند اینها اگر مشکلی از جهت اعتقاد و ایمان دارد در زمینه استحکام عقایدش بکوشد. اگر گرفتار نفس امّاره است و به تسویف دچار شده است، ببیند دیگران مثل او، آخر کارشان به کجا رسیده است. از عوامل حسن عاقبت هر چه در توان دارد مانند نیکی به خلق خدا و احسان به هم نوع و احترام به پدر و مادر و مانند اینها را دنبال کند و بدست آورد که نتیجهاش خیر است. آنچه از عوامل سوء عاقبت است را مطالعه کند و از آن دوری کند مانند بدی به پدر و مادر، دل یتیم را آزردن، حقوق مردم را پایمال کردن، تهمت به ناموس مردم زدن و… نمیتوان گفت بدی عاقبت، بیسبب است؛ چون همه آنچه موجب خرابی است از ناحیه خود انسان است و آنچه موجب خوبی است از ناحیه خداوند است پس دائماً برای خود دعای عاقبتبهخیری کند چراکه گاهی پس از سالها اعمال بهظاهر درست مانند بلعم باعورا در زمان حضرت موسی علیهالسلام به سوء عاقبت دچار شود. در روایت آمده است که: «مردی پنجاه سال کارش مانند عمل اهل بهشت بوده و میان او و بهشت فقط بهاندازه دوشیدن شتری فاصله بوده امّا ورقش برمیگردد و بدعمل میشود.»