شوق

مشتاق خداوند، اشتهای طعام ندارد و از نوشیدنی لذّتی نمی‌برد و میل خواب ندارد و با نزدیکی انس نمی‌گیرد و منزلی برای خود اختیار نمی‌کند و در میان آبادی ساکن نمی‌شود و لباس نرم نمی‌پوشد و به جایی قرار نمی‌گیرد و شب و روز در حال بندگی است.

امید داشته که به آنچه اشتیاق دارد برسد. آنچه در باطن از اشتیاق به حق دارد به زبان مناجات می‌گوید، همان‌طور که خدا از موسی در میعاد به خدایش خبر داد: «من به‌سوی تو شتاب کردم تا رضایت تو را فراهم کنم». (طه: ۸۴)

پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم حال حضرت موسی را این طور تفسیر فرمود: «حضرت موسی از بس به خدا شوق داشت، در راهِ رفتن به کوه سینا و برگشت از آنجا که چهل شبانه‌روز طول کشید، نه طعام خورد و نه نوشید و نه خوابید و به هیچ‌چیز اشتها نداشت.» چون قدم در میدان شوق گذاشتی، بر نفس خود و خواسته‌هایت از دنیا پنج تکبیر بگو؛ و از جمیع آنچه بدان الفت داری خداحافظی کن و از غیر معشوقِ حقیقی قطع امید نما. این هنگام خویش را بین زندگی دنیا و آخرت می‌بینی. پس لبیک اللهم لبیک بگو (یعنی به هر چه امر کنی تو را اطاعت می‌کنم) خداوند هم به تو پاداش عطا فرماید. مَثَل مشتاق، همانند شخص غرق شده‌ای است که همتی غیر نجات ندارد و همه چیز را در آن حال غیر نجات فراموش می‌کند.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.