وبلاگ

صدق (درستی)

صدق نوری است که در عالم می‌درخشد، مانند درخشیدن آفتاب که همه چیز به آن روشن می‌شود، بدون آن‌که نقصی در نور دادن آن پدید آید. شخص صادق حقاً کسی است که به خاطر حقیقت صدقی که در اوست، تصدیق هر کاذبی را هم می‌کند و این معنی صدق است که از کذب عاری است؛ و صادق هر چه می‌شنود، خیال می‌کند همه راست است. مثل حضرت آدم علیه‌السلام که حرف‌های ابلیسِ دروغ‌گو را که قسم خورد، راست پنداشت. خداوند فرمود: «ما نیافتیم حضرت آدم را که خلاف حکم ما اراده کرده باشد». (طه: ۱۱۵)

ابلیس اول کسی است که بدعت نهاد و تا آن زمان نه در ظاهر و نه در باطن این بدعت نبوده و به سبب این کذب، دچار خسارت ابدی گشت و از راست‌گویی آدم علیه‌السلام نفعی نبرد.

البته ابلیس با دروغش آدم را تلقین کرد، چون ملائکه هم گفتند: «ما آدم را نیافتیم که به خواهش نفسانی و برخلاف عهد عمل کرده باشد، بلکه به سبب دروغ ابلیس، حرفش را صدق پنداشت و خداوند او را از مقامش تنزل نداد».

راستی صفت صادق است و حقیقت صدق به سبب تزکیهٔ خداوند بر بنده‌اش را حاصل می‌گردد. خداوند حضرت عیسی علیه‌السلام را به خاطر صدق در روز قیامت به‌عنوان آینهٔ راست‌گویان مدح می‌کند؛ و خدا صادقان امت پیامبر را در قیامت مدح می‌نماید آنجا که فرمود: «روز قیامت روزی است که راست‌گویان را صدقشان نفع دهد». (مائده: ۱۱۹)

حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «صدق شمشیر خداوند در زمین و آسمان است، هر آنجا صدق فرود آید، نفوذ پیدا می‌کند.»

اگر خواستی بدانی که صادق هستی یا کاذب، نگاه در صدقی که در خود داری و ادعایی که داری بکن و این دو را یعنی زبان و قلب را به ترازوی عدل بسنج، گویی در پیشگاه خداوند قرار گرفتی. خداوند فرموده: «میزان در روز قیامت، به اندازهٔ حق (راستی) حساب می‌شوند.» (اعراف: ۸)

وقتی ظاهر و باطنت به درستی بود، صادق بودن در حقت ثابت خواهد شد. کمترین حدّ صدق این است که زبانت با قلبت و قلب با زبانت مخالفت نکند. مَثَل صادقی که ما تعریف کردیم، مَثَل کسی است که در حال جان دادن است و به مرگ راضی است، (تا راستی را به آخرت ببرد).

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.