وبلاگ

صفای سالک مراقب

از صفای چهرهٔ او خلوت جان باصفاست **** وز فروغ نور رویش خانهٔ دل روشن است

سالک در ابتدای سیر الی الله دارای صفات، رسوم، عادات و کدورات و امثال این‌هاست و چون به‌سوی حق آهنگ کند، لازم است آنچه را که از حدّ و مرز عبودیت خارج است، تدریجاً از خود دور کند و این از بین بردن و تخلیه زمان می‌خواهد و در یک زمان و ساعت نمی‌توان همهٔ ناپسندها را از خود دور کرد، مگر به معجزه‌ای خاص. لذا هر چه آداب و رسوم مذمومه و ناپسند از سالک دور شود، بر صفای قلب او افزوده گردد تا به جایی که همیشه چراغی در درونش روشن باشد.

وقتی قلب از ضیاء حضرت جانان صفا پیدا کرد، جان چون شمسِ تابان نور دهد و سالک در مقابل، راه و موانع آن را ببیند. اوامر انجام شده و یا نواهی ترک شده خود به خود اثر وضعی دارد و سالک به جایی می‌رسد که دعای مستجاب یا غیر مستجاب را درک می‌کند. این ادراک از صافی صفات قلب رخ می‌دهد که از جانب حق عنایت می‌شود. هرچه قلب زلال و پاک شود، مراقبهٔ سالک آسان‌تر می‌شود و هرچه صفات همانند آبِ گل‌آلود باشد، مراقبهٔ سالک سخت‌تر است. چه آنکه در آبِ گل‌آلود عدّه‌ای (شیاطین) می‌آیند تا بتوانند ماهی بگیرند این خود مشکلی است. صفا به سیما و ظاهر و آداب عرفی نیست، بلکه به سیرت است. چه‌بسا افرادی صفای ظاهری دارند، امّا باطن آنان همانند باغ‌وحش می‌ماند و به حجب گرفتارند و افرادی که ظاهر عامّی دارند، امّا جانشان به صفای جانان منوّر و متّصل است و قلبشان در طمأنینهٔ کامل به سر می‌برد.

سالک اگر در سیرتش خلوص نداشته باشد، در تصفیهٔ دل به مشکل خواهد خورد و ترقّی کامل نخواهد کرد. چون صفا به خلوص و صدق مربوط است. کثرت و کمیّتِ افعال و طاعات و عبادات معیار نیست، بلکه مراقبت به کیفیت آن‌ها مرتبط است و فعل را بالا می‌برد.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.