طمع
از صفات زشتی که بعضیها دارند، طمع و چشمداشت به مال و زندگی دیگران است. حتّی بعضی فرزندان نادان امید دارند مثلاً پدرشان بمیرد تا به ارث زیاد برسند. طمّاع همیشه به پول و کارخانه و ماشین و باغ دیگران چشم بد دارد، اگر به آن نرسد. طمع فقر حاضر است و دائماً ذهن طمّاع به نداری و توقّع مشغول است و به صفت استغنا توجه ندارد و به نداری خود و دارایی دیگران مینگرد. امام باقر علیهالسلام فرمود: «بد بندهای است کسی که طمع او را به اینطرف و آنطرف میکشاند.» مانند صیادی که در پی شکارست، سختی و سردی و گرمی را میچشد امّا صیدی نصیبش نمیشود. صاحب این مرض بهتر است صفت استغنا را مطالعه کند و از افتادن در دام دارایی دیگران بهوسیله صبر بر فقر و چشمپوشی از خلق جلوگیری کند و با نگاه به خالق مزّه ایمان را تجربه کند. درک کند که اگر مصلحت بود خدا به او میداد. چه بسیار با زیرکی متاع دنیا را جمع کردند ولی گرفتار مضرّات و آفات بسیار شدند. یأس از خلق و امید به خالق بهترین داروی این صفت است. اگر اعتماد به خدا شد، خداوند فیوضات خود را به بنده میرساند. نکته لطیفتر آنکه به دارایی کسی طمع میورزد شاید او ازنظر لیاقت و ظرف وجودی از تو بالاتر بوده یا کار خیری کرده که نصیبش شده است. پس خوب است در کارهایی که خداوند صد چندان عطا میکند کوشش کند که از راه حلال به او نیز برسد و بهتر است چشم سر را پایین انداخته و چشم دل را به خزانه الهی بیندازد.