ظلم
ظلم و جور عنوانی است که بسیاری از خلق در تحت این عنوان قرار دارند و شاید خودشان هم بی توجّه باشند که به اندک چیزی عنوان ظلم مصداق پیدا میکند. منظور از ظلم در اینجا ظلم به خدا نیست همانند شرک و منظور به خود هم نیست مانند ظلم به نفس؛ بلکه ظلمی است که به خلق از زن و فرزند و همسایه و همنوع و… میشود. مثلاً مال مردم را ضایع میکند. حقوق افراد را از بین میبرد. حکم ناحق در حق ستمدیده مینماید. موجب ارعاب و خوف دیگران میشود. دستش به خون افراد آلوده میشود و صدها از این نمونهها.
صاحب این رذیله بکوشد که اگر به کسی ظلم کرد رضایت او را جلب کند. اگر مظلمه و یا حقّی به گردن دارد صاحبش را بهنوعی راضی کند چه آنکه ظلم به هر نوعش در قیامت مشکل بسیار ایجاد میکند. اگر آنکس راضی نشد با عجز و توبه و استمداد از خداوند بخواهد که جبران آن نماید؛ چه آنکه روز مظلوم سخت از روز ظالم است و آثار وضعی ظالم در دنیا هم گریبان گیرش میشود. پرهیز از هر نوع تجاوز را سرلوحه کار خود قرار دهد تا دچار اثرات سوء بعدی نگرد و از کسی که فاعل ظلم است دوری کند و بداند که خداوند آگاه به حال بندگان است. پس نیت عدم ظلم در وجودش همیشه کارگر باشد. عواقب ظالمان تاریخ را بخواند و درس عبرت بگیرد و با اهل عدالت و نیکوکاران و خوبان معاشرت نماید و حاضر نباشد حتّی قدمی با ظالمی راه برود.
برای دیگران که از دنیا رفتهاند و به آنان ستم شده، طلب استغفار و آمرزش کند و پیوسته دست نیاز بهسوی حق بلند کند و بخواهد تا خدا گذشته او را بیامرزد و در آینده توفیق جبران مافات را بدهد.