طمع
شنیده شده که کسی از کعب الاحبار پرسید: چه چیزی برای دین اسلام اصلح و چه چیز افسد است. گفت: «اصلح ورع و افسد طمع است، سائل گفت: راست گفتی.»
طمع، شرابِ شیطان است که با دستش آن را به خواص خود مینوشاند. پس کسی که از آن مست شد، دیگر به هوش نمیآید، مگر در سختی عذاب الهی در کنار ساقی (شیطان).
اگر در طمع هیچ عیب نباشد مگر خریدن دنیا به آخرت، هر آینه قباحتش بسیار بزرگ است.
خداوند فرموده: «آنان (اهل طمع) ضلالت را به هدایت و عذاب را به مغفرت خریدهاند». (بقره: ۱۷۵) حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «به هرکس که خواستی احسان کن تا امیر او باشی و بینیازی بجوی از هرکس که باشد تا نظیر او باشی و به هر کس اظهار نیاز کردی، اسیر او خواهی بود».
طمعکار از خلق، ایمانش از او گرفته میشود بدون اینکه خودش خبر داشته باشد، چون ایمان بین بنده و طمع میایستد و میگوید: «ای صاحب من! خزائن خدا پر از کرامتهاست و او مزد نیکوکار را ضایع نمیکند و آنچه در دست خلق است آلوده به علل (پلیدی، خواری، زحمت) میباشد.»
به این صورت او را دعوت به توکل، قناعت، کم کردن آرزو، پیروی از طاعت حق و یأس از خلق میکند. اگر شخص پیروی از ندای ایمان کرد، ایمان ملازمش خواهد بود و اگر گوش به پندهای آن نکرد، او را به طمع خواهد سپرد و از او جدا میشود.