عجب (خودبینی)
شخص خودبین کسی است که وقتی کمال یا نعمتی و عملی را در خود میبیند، بزرگ میشمارد و مهم میداند و نیکو میشمارد و آن را نسبت به خود میداند و سبب آن را عظمت نفس خود میپندارد و گاهی حتّی در نفس خود بر خدا منّت مینهد! نه آنکه، همه اعمالش صحیح است بلکه نفس موذی و مکارش آن را خوب جلوه میدهد و بزرگ میشمارد و خودش را بهتر میبیند. صاحب این رذیله بداند که عجب موجب دنیا و آخرت است و از بسیاری گناهان بالاتر است و بسیاری از عابدان به خاطر بالیدن به عمل و عبادت خود از درگاه الهی طرد شدند و بسیاری از فاسقان به خاطر ندامت عاقبتبهخیر شدند. چون خودبینی کار شیطان است، آخر کار پوزه و دماغ خودبین به خاک مالیده میشود. اگر صاحب این رذیله همه دادهها را از الطاف خداوند بداند و شکر نعم الهی کند و اعمال را بهحساب او بگذارد و حسابی برای خود باز نکند و خویش را محتاج او بداند، کمکم درمان و مداوا صورت حقیقی به خود میگیرد. البته بیرون کردن الهه درونی و خیالی کار آسانی نیست؛ ولی وقتی خود را کوچک و خدا را بزرگ ببیند و استمداد نماید البته خداوند رئوف زود افاضه میکند. پس بهترین سیره آن است که هر کمال و دادهای را از حق بداند و بر نعمتهای او شاکر باشد و از دادهها در راه صحیح استفاده کند و هیچگاه به خود نبالد. متکبّر نسبت به دیگران خود را بزرگ میبیند امّا آدم معجّب به دارایی خویش میبالد. پس اگر بداند اوّل، نطفه گندیدهای بوده و فردا در میان خاکها پنهان میشود جایی برای عجب باقی نمیماند. چون نجاست روحی از این صفت رذیله منشعب میگردد، برای عدم آلودگی لازم است با اهل تقوی و فروتنی نشستوبرخاست کند و همواره به اصل توجه داشته باشد نه به فرع. چنانکه پندار واهی را از خود دور کند و به غنی بالذّات بنگرد و از فقر ذاتی خود در همه امور غافل نباشد تا این صفت بد کمکم از بین برود.