عجب (خودپسندی)
شگفتا از کسی که به عمل خود عجب کند درحالیکه نمیداند عاقبتش به کجا ختم میشود. پس هر کس در نفس خود به خاطر افعالش عجب کند، هر آینه از راه راست گمراه گشته و ادعا کرده، چیزی را که برایش نیست.
مدعی بدون حق دروغگوست، اگرچه دعویاش در دل پنهان باشد و زمان طولانی بر او بگذرد. اول کاری که خدا با شخص معجب میکند این است که آنچه به سبب آن خودبین شده را از او میگیرد تا بداند او عاجز و حقیر است و نفسش به این واقعیت شهادت بدهد تا حجت بر او محکمتر شود، چنانکه خداوند با ابلیس کرد.
عجب گیاهی است که دانهاش تکبّر و زمینش نفاق و آبش گمراهی و شاخههایش جهل و برگش ضلالت و ثمرهاش لعنت و ماندن همیشگی در آتش جهنم است.
پس کسی که عجب را اختیار کرد، هر آینه بذر کفر را نشاند و نفاق را کشت کرد و این کشت، ثمرهٔ زیانبار خواهد آورد.