عدم تعیّن و تقیدات ظاهری
هرکس مقداری از عمرش بگذرد، اگر ترقیات علمی، مالی و مقامی پیدا نکند، تعیّنات و تقیّداتش به ظواهر بیشتر میشود، چنانچه در بسیاری از افراد به وضوح مشاهده میشود.
اما اولیاء خدا که به معاینه حقایق را مشاهده کردهاند این طور نبودهاند. اگر کسی حضرت استاد را از نزدیک مشاهده میکرد، اگر او را درون خانه یا بیرون منزل یا کنار امامزاده و جوی آب میدید، پی به تجرید (فَاخْلَعْ نَعْلَیْک: کفش را از پای برگیر یعنی غیر خدا را از دل برکن) ایشان میبرد که چطور از خودیّت ظاهری جدا گشته و ترک اغراض دنیوی کرده و توجهی به انظار خلق نداشت.
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است **** چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است
آری چون اولیاء با مقام تفرید میرسند و تنها واحد حقیقی را منظور میدارند، نه توجهی به منصب و مقام دارند و نه مقیّد به لباس و ظواهر فریبندهاند، چنانچه کراراً در سفر و حضر از جناب استاد مشاهده میشد.
آری در وصول به مقامات عرفانی، اینچنین حقتعالی، اولیاء خود را از مظاهر دنیوی و دوبینی و… جدا میکند و به تجلیات غیبی، کمون دلشان را منوّر مینماید.
علم و فضلی که بچل سال دلم جمع آورد **** ترسم آن نرگس مستانه به یغما ببرد