عطایا به قدر معمول
مراقبه حالتی است که سالک را متوجّه میکند که باید در نیّات و اعمال رضایت و خشنودی حق را فراهم کند و از کاری که سخط و غضب حق را به بار آورد، بپرهیزد. البته در هر عملی عکسالعمل و آثاری مشاهده میشود. لکن بعضی از اعمال آثار وضعی، مادی و دنیویاش زیادتر و بعضی کردارها آثار اخروی و معنوی آن بیشتر است.
مراقبه فراهم کردن رضایت حق است و به این علّت نظر مولا به عبد بیشتر میشود. حقتعالی در حدیث معراج فرموده: «هر کس به رضایت من عمل کند، سه خصلت را ملزوم او بدارم. شُکری به او شناسایی دهم که هیچگاه جهل آن را نگیرد. ذکری به او دهم که هیچگاه نسیان به او راه نیابد و محبّتی به او دهم که محبّت هیچ مخلوقی را بر محبّت من برتر ندارد و تحت تأثیر قرار نگیرد.»
ببینید خدا در عوض، چه خصلتهای بزرگی به بنده عطا میکند! البته ثمرات هر چیزی به خلوص و قابلیّت بستگی دارد و الّا صرف انجامِ عملی معلوم نیست آثار مادی و معنوی از آن زائیده شود؛ چه آنکه شجر انسانی باید ریشه و قوّه اش قوی باشد و الّا با ضعفِ ریشه و کم قوّه گی آثار حقیقی نیابد. چنانکه شما در تمام عوالم خلقت حتّی گلها و درختان و حیوانات به وضوح میبینید. اگر بخواهید گلی بوی خوبی دهد و شکل خوبی داشته باشد، زمین قابل، کود و حراست و… لازم دارد، آنگاه است که شمیم معطّر گل از آن استشمام میشود.
اگر نیّت قوی باشد، تأثیرش نیز قوی باشد. اگر فعل جنبه مادی داشته باشد، اثرش نیز مادی خواهد بود و اگر معنوی باشد، جنبه معنوی دارد و کسی که میخواهد به حقایق برسد، رعایت افعال به مراقبه را لازم دارد.
پیامبر در سجده نیمهشب پانزدهم شعبان میفرمود: «سَجِدَ لَکَ سِوادی وَ خیالی و بِیاضی»؛ یعنی خدایا! سیاهی (عالم طبیعت و حس) و خیال (عالم مثال) و سفیدی (عالم عقل) تو را سجده کنند.
این اشاره است به آنکه وجود مبارکش (که عصمت محض بود) در همه کارها از طبیعی، فکری و عقلی، همه متّحد در وجود حق، فانی و محو بودند و نعوذبالله هیچ نوع خیالِ مکروه یا فکر و عمل غیر الهی در او راه نداشت، لذا وحی بر او نازل میشد و ملائکه در خدمت او بودند و… .