عیبجویی
از رذایلی که عدّهای در جامعه به آن مبتلا هستند، عیبجویی است. محاسن را نادیده میگیرند و معایب را پخش میکنند. عیب را آشکار کردن طبق قرآن، تشیع فاحشه است و گویندهاش به عذاب الیم دچار میگردد.
شخصی که کار بد دیگران را بازگو میکند، مورد رحمت حقتعالی قرار نمیگیرد و به کفر نزدیک میشود. چراکه لغزشهای مؤمنی را فاش کرده و برشمرده و حال، او را سرزنش نیز میکند. انسان عیبجو ابتدا باید ریشه تجسّس را در خود قطع کند و بنا را بر این قرار بگذارد که همیشه محامد خلق را بگوید و بداند اگر عیبجویی کرد، خدا هم عیوب او را برملا میکند و رسوایش میسازد و اگر چنین نکرد، خداوند هم او را میپوشاند.
ازآنجاییکه خداوند ستّار است عامل به این صفت (عیبجویی) را دوست نمیدارد زیرا با حکمت او سازگاری ندارد. در قیامت پیامبر صلیالله علیه و آله از خداوند میخواهد امّتش را نزد انبیاء و امّتان دیگر محاسبه نکند که عیبشان معلوم گردد، خطاب میرسد: «ای حبیب من! من به بندگانم از تو مهربانتر هستم؛ چون تو روا نمیداری، من هم روا نمیدارم. من به تنهایی به حساب آنان را خواهم رسید تا کسی به لغزشهای آنان پی نبرد.» پس لازم است صفات خداوندی را دنبال کند و چشم از بدیهای مردم ببندد و زبان از زشتیها و لغزشها بازدارد و به دام تجسّس و تفحّص پنهان معایب نیفتد تا خداوند در زیر سایه رحمتش او را قرار دهد.