فرشتگان
فرشتگان عقل محض هستند و هر کدام دارای مقامی خاص میباشند، ولی بر مقامات آنان افزوده نمیشود. این انسان کامل و خلیفهٔ خدا و ولی واصل است که بر مقاماتشان افزوده میشود. فرشتگان قبل از خلقت خلیفهٔ خدا، به روی زمین میآمدند و الفتی با آن داشتند و به طاعات مشغول بودند و تعجب میکردند که چطور این زمین نورانی است و محبت با آن داشتند. گاهی میپرسیدند علّت چیست؟ با اینکه طینت ما آسمانی است. بعد از خلقت خلیفهٔ خدا حضرت آدم علیهالسلام از خاک، ملائکه گفتند: پس برای آمدن تو و خلقت تو از زمین بود که ما بوی ترا از زمین استشمام میکردیم، ولی نمیدانستیم. وقتی انسان کامل خلق شد آنان بهسوی آسمان برگشتند و زبان حالشان این بود چه کسی میخواهد ستایش و عبادت روی زمین کند، چون خداوند تعلیم اسماء خود را به آدم نمود، ملائکه تازه به مقام او پی بردند و علّت سجده بر آدم را یافتند.
فرشتگان مخلوق حق هستند و دارای عقل محض میباشند و تکلیف ندارند و معصوماند، خداوند برای شهادت به یگانگی خود در سورهٔ آلعمران آیه ۱۸ یاد آوری کرد. حق که آفتاب عالمتاب است عموم مردم توانایی و فهمیدن حضرت حق را ندارند؛ لذا بعضی ممکنات را بهعنوان گواه یاد کرده که آنان او را قبول دارند تا شاید منکران حق، به تفقه و تصدیق وادار شوند. البته فیض خدا بی حدّ است و از راههای مختلف به موجودات میرسد و ملائکه که از لطافت خاصی برخوردارند، شائبهٔ هیچگونه شک و وهم در کسی که آنها را بهعنوان راهنما میپذیرد، نمیآید. فرشتگان هر کدام در مقام و منزلتی هستند و عدد آنها را خداوند میداند. همانطور که عقول بشری متفاوت و درجاتی دارد، بال فرشتگان یعنی منزلت و قوهٔ کاری و دانایی آنان هم با یکدیگر فرق میکند. اینکه خداوند در سورهٔ ق/16 فرمود: دو فرشته دریافت کننده از راست و از چپ مراقب نشستهاند، آدمی هیچ سخنی را به لفظ درنمیآورد مگر اینکه دو فرشته مراقب او، آن را ضبط میکنند و مینویسند. معلوم میگردد هر کسی فرشتهای قرین اوست که چه اعمال خوب و یا بد داشته باشد، یادداشت دارند. پس نکیر و منکر هم مظهر سیرت خوب و بد اعمال انسان هستند که بهصورت فرشته متجلّی میشوند، درحالیکه آدمی میپندارد که این دو از خارج از خودش آمدهاند!