فساد
فساد ظاهر از فساد باطن است، کسی که باطنش را اصلاح کرد خداوند ظاهرش را هم اصلاح نماید. کسی که در پنهانی به خداوند خیانت کند، خداوند در ظاهر او را خوار نماید.
بزرگترین فساد این است که بنده به غفلت از خداوند راضی میباشد و این از آرزوی دراز و حرص و کبر ناشی میشود، چنانکه خدا در قصهٔ قارون فرمود: «در روی زمین فساد نکنید که خداوند فساد کنندگان را دوست ندارد». (قصص: ۷۷)
این صفات از قارون بوده است و ریشهاش از دوستی و جمعآوری دنیا و پیروی نفس و برپاداشتن شهوات و دوستی ستایش مردم و از موافقت و پیروی خطورات شیطان پیدا میشود. همهٔ اینها به سبب غفلت از خدا و فراموشی از او ظاهر میشود.
علاج این خصلتها این است که انسان از مردم فرار کند و دنیا را ترک نماید و راحتی را کنار بگذارد و از عادات عرفی دوری گزیند و از ریشه، شهوات را بکند و دائم به ذکر و اطاعت خدا باشد و تحمّل جفای خلق را داشته و سرزنش یاران و شماتت دشمنان از اهل و فرزند و فامیلها را داشته باشد.
اگر این کار را انجام دادی، آن وقت باب لطف خدا و حسن نظرش به تو بهوسیلهٔ مغفرت و رحمت باز میشود و از زمرهٔ غافلین بیرون میروی و قلبت از بند شیطان خلاصی مییابد و به آنانی که به درگاه خدا میروند وارد میشوی و راهی را میروی که امید داری که اجازهٔ دخول بر سلطان کریم و جواد و رحیم به تو داده شود که گام بر گام وارد شدن بر بساط حضرت حق را اجازه به تو میدهند.
و کسی که بر بساط سلطان با اجازهٔ او قدم گذاشت، از سلامتی و کرامتش محروم نمیماند. چون او سلطان کریم و جواد و رحیم است.