فنای سالک در پیر (میدان ۹۹ صد میدان – منازل السائرین بحث فنا)
سالک، همّش این است که مطیع و فانی در اشارات ربّانی مراد باشد تا بتواند به حق برسد.
چون وجود جزئی خود را رها میکند، به دریای وجود پیر متصل میشود، پس صفات مرید به صفات روحانی مراد مبدّل میشود.
سیل چون آمد به دریا، بحر گشت **** دانه چون آمد به مَزرع، کشت گشت
سیل وقتی به دریا رسد به دریا مبدّل میشود.
دانه وقتی به کشتزار آمد به کشتزار تبدیل میشود.
وقتی نان توسط انسانی خورده شود، جزء وجود آن انسان میشود در واقع نان مرده، زنده و هوشیار میشود.
موم و هیزم چون در آتش قرار بگیرند در ذات آتش، تیرگی آنها به انوار مبدّل میشود.
سنگ سرمه چیزی نیست، اما وقتی به چشم کشیده گردد نیروی بینایی شخص را میافزاید.
ای خُنک آن مرد کز خود رَسته شد **** در وجود زندهای پاینده شد
وای آن زنده که با مرده نشست **** مرده گشت و زندگی از وی بجست (ابیات ۱۵۳۶-۱۵۲۹ دفتر اول مثنوی)