مثل
بنا بر نظر بعضی عرفا، همانند میرفندرسکی: «صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی»؛ یعنی آنچه در عالم محسوسات، بهصورت جزئی تحقق پیدا میکند به نحو کلی در عالم غیب است؛ یعنی اینجا ظِلِّ عالم بالاست که این رأی را افلاطون حکیم، نیز دربارهٔ مُثُل فرموده است. آنچه در علم حقتعالی و در عالم غیب امضاء شده، مثلاً از آمدن باران بر امکنه ای خاص بهقدر معلوم، اول در عالم بالا و جهان ماوراءالطبیعه، مقدّر و امضاء شده و در عالم پائین آن باران مقدّر، نزول میکند. به تعبیر دیگر، صریح آیهٔ ۲۱، سورهٔ حجر دلالت بر این مطلب دارد که «اِن مِن شیءٍ إلّا عَندَنا خَزائِنُه و ما نُنَزّلُه إلّا بِقدرٍ مَعلوم: هیچچیز نیست مگر نزد ما خزائن آن است و ما بهقدر معین آن را نازل میکنیم.» و این مطلب فقط بر خواصّ حق که چشم برزخی آنان مکشوف میشود، ثابت است؛ و عموم اهل ظاهر و علمای صورتپرست، از این قاعده که حکیمانی مانند افلاطون و میرفندرسکی فرمودهاند، غافل میباشند.