مداوا و درمان
اوّل: برای بعضی سالکین مراقبه تدریجی یعنی از یک زمان به زمان دیگر اضافه گردیدن که از بهترین ریاضات و مجاهدات است، توصیه میشود. مخصوصاً کسانی که از جوارح آنان به ذنوب مبتلاست. مثلاً ابتدا یک اربعین مراقبه پاها توصیه میشود. سپس در مرحله دوم مراقبه دستان. بعد مراقبتهای گوش، چشم، زبان و قلب به ترتیب هر کدام یک اربعین توصیه میشود. به همین منوال برای هر کدام از اعضا مجاهدت و مراقبت کند تا تدریجاً اصلاح شود که البته افراد از نظر مداوا نسبت به یکدیگر فرق میکنند. درنتیجه نظر استاد شرط است.
دوم: اگر سالک عیبی در خود دید که مانع از وصول به حق میباشد، باید مراقبه او در آن عیب باشد. مثلاً زبان او دچار لقلقه و عیبجویی است. او باید با نذر، عهد، توسل، مراقبه و معاقبه در پی اصلاح آن برآید و با مواظبت در شب و روز این عیب را برطرف کند.
سوم: همانطور که سارق و خطاکار را حبس میکنند، اگر سالک دچار صفتی مذموم شد، باید با حبس نفس و قفل زدن آن را مهار کند و عیب را برطرف نماید و با اراده و عزم قوی نگذارد صفت ناپسند رشد کند، بلکه او را درون محبسه ناکام و دو قفله کند.
چهارم: طریق به ضدّ آوردن است. مثلاً سالکی صفتی مذموم همانند بخل در مال و جان دارد، ولی میخواهد با مراقبه و محاسبه آن را از خود دور کند. پس میبایست ضدّ آنکه عبارت از انفاق و ایثار باشد را بیاورد. اگر بزرگ شدن و علوّ در میان خلق را خواهان است، باید تواضع و فروتنی و عبودیت را پیشه خود کند و بفهمد که علوّ، از حق است و ذات اوست و اگر او علوّ پیدا کند، اعتباری عرضی است.
پنجم: سالک برای مراقبه و حضور قلب خود احتیاج به مکان خلوت، حواس جمع و دور بودن از نفوس موذیه دارد. چه آنکه حضور اغیار گاهی مراقبه را به هم میزند. چون خلوت و دوری از اغیار آمد، مراقبه قلب کارساز خواهد بود.
ششم: دوری از میکروبهای آلوده و شبههناک الزامی است. چه آنکه اطعمه و اشربه و غذاهای شبههناک وقتی وارد قلب شد، مراقبه قلب را به هم میزند و گاهی هم تعطیل میکند. در ضمن برای سالک از جهت تربیت نفس، اجتناب از زیاد خوردن گوشت و اغذیه بازار که مردمان بیمبالات آن را آماده میکنند، ضروری است.
هفتم: این طریق با ثقل آوردن مراقبه حاصل میشود. به این معنی که شهوات انسانی اعم از بطن و فرج و کلام، هر کدام شکل مخصوص و لذّت منحصره و آثار علیٰ حده دارد. سالک برای ترقّی از پلّههای سلوک ناگزیر باید از شهوات بگذرد و چارهای هم ندارد. باید با آوردن کثرت طاعات و عبادات و تروک، روح شهوات را یا از بین ببرد و یا ضعیف کند. چون جوع و عبادت کثیره و بیداری در شب و صوم، دیگر حالی برای شهوات باقی نمیگذارد.
هشتم: نکته آخر تقلیل است که سالک باید برای تعدیل روح (نه افراط منزجر کننده و نه تفریط بیحال کننده) و دفع صفات ناپسند و مذموم، بنا را بر آن بگذارد که بتواند این صفات را کمکم از بین ببرد و روح را به تعدیل درآورد. مثلاً اگر سالکی زیاد میخوابد باید با تقلیل، خواب خود را از ده ساعت به نه ساعت و کمتر و کمتر کاهش دهد تا به حداقل ضروری برسد. هم چنین است برای کسی که کلام بسیار میگوید یا پُرخوری میکند.
سالک با این نوع درمانها خود را برای ترقّیات رحمانی و صعود به قلّه معرفت آماده میسازد.