مراقبین
در طریق الی الله هر سالکی که از منازلی میگذرد و به توفیقاتی دست مییابد، روشی خاص را اجرا و معمول میدارد. بنا بر روش و اسلوب خاص، زمینه آن هم وجود دارد. مثلاً زهّاد ظواهر شریعت از واجبات، مستحبّات، مکروهات، ادعیه و نماز را مرعی میدارند و مراقبه ایشان بر این وجه است؛ و یا محبّین خود را به قرب و ولایت محبوب برسانند و از معشوق سخن گویند و یاد کنند؛ و یا عارفان با مجاهدات به معروف و مشهود، به طور معاینه برسند و دائماً قلب و لسانشان این است که خدایا! مرا از اخصّ عارفان خود قرار بده و به این ترتیب مراقبه دارند.
چون طریق الی الله مختلف و کثیر است، مراقبه هر کس بستگی به موصوف و مسمّی دارد که مشغول و متّصف است و این نزد حق و در لوح محفوظ او ثبت و ضبط است.
نوع ریاضات و مجاهدات از مجذوب بودن یا سالک غیر مجذوب با هم فرق میکند. اینکه اهل ذکر است یا فکر یا هر دو نیز فرق میکند و به دستورالعملهایی که اساتید و مشایخ عرفان میدهند نیز بستگی دارد.
ما برای این گروهها، چنانکه بعضیها نامگذاری کردند مانند مراقبه صدیقین، مراقبه مخلصین و… نام نمینهیم. نظر ما بر این اصل تکیه دارد که هر سالکی به هر نامی که باشد، نامیده شود، یا خود بگوید یا دیگران برای او نامگذاری کنند، اقرب طرق الی الله با مراقبه است و مراقب دائماً باید مواظب نیّات، ناظر رفتار، حارس کردار، نگاهدارنده اعضا و دیده بان قلب خود باشد. هرکه و در هر مرحلهای که باشد، فرقی ندارد.
مبتدی ریاضت، مراقبهاش سختتر و نزاعش با رقیب بیشتر و در تبدیل صفات استقامت افزونتری میخواهد و آنکه تبدیل صفات استقامت افزونتری میخواهد و آنکه به مراحل شهودی رسید و تبدیل سیئات به حسنات کرد، زحمتش کمتر است. چون چشمش باز شده و لذایذی از مشهود را چشیده است ولیکن با این حال باز هم مواظبت لازم است! چه آنکه شیطانِ نفس در کمین است و در هر موقعیّتی میخواهد تیر خود را به هدف بزند. حتّی انبیای بزرگ نیز از این قاعده مستثنی نبوده و به وسوسه شیطان دچار شدهاند. به طور مثال حضرت آدم علیهالسلام به وسوسه شیطان به گندم ممنوعه نزدیک شد و با صفت حرص از بهشت هبوط کرد.