مقام راسخون
۱- اشاراتی به معانی:
راسخ: استوار؛ پابرجا؛ ثابت؛ پایدار؛ برقرار.
۲- اشاراتی از قرآن:
۱- رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً ۚ إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ: پروردگارا پس از آنکه راهنماییمان کردی، دلمان را به کژی میفکن و از نزد خویش به ما بخشایش ارزانی دار که این تویی که بسیار بخشندهای. (آلعمران: ۸)
۲- لٰكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ…: لیکن راسخان آنان در دانش و مؤمنان، به آنچه بر تو نازل شده و به آنچه پیش از تو نازل گردیده، ایمان دارند… (نساء: ۱۶۲)
۳- …وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ… : تأویل آیات الهی را جز خدا کسی نمیداند و راسخون در علم (آنان که) میگویند ما بدان ایمان آوردیم. (آلعمران: ۷)
۳- اشاراتی از احادیث:
۱- امام صادق علیهالسلام: «ما راسخان در علم میباشیم و ما از تأویل آیات متشابه یا قرآن آگاهیم.» (کافی، ج ۱، ص ۲۱۳)
۲- یکی از دو امام باقر یا صادق علیهماالسلام راجع به قول خدای عزوجل (آلعمران: ۶): و جز خدا و راسخون در علم، تأویل قرآن را نمیدانند؛ فرمود: «پیغمبر صلیالله علیه و آله بهترین راسخ در علم است.» (اصول کافی، ترجمۀ مصطفوی، ج ۱، ص ۳۰۹)
۳- پیامبر صلّیالله علیه و آله: «هرگاه خواب دیدن از کسی برداشته شد نگران نشود، زیرا آنکه در دانش راسخ شود، خواب دیدن از او گرفته شود.» (تحف العقول، ترجمۀ جعفری، ص ۵۲)
۴- خدای متعال فرمود: «ای پسر مریم با رقابت کنندگان در آخرت حریصانه رقابت کن، که آن آرزوی افراد راسخ و استوار باشد… .» (تحف العقول، ترجمۀ جعفری، ص ۴۷۲)
۵- امام صادق علیهالسلام: «مؤمن در دینش از کوههای راسخ استوارتر است… .» (علل الشرائع، ج ۲، ص ۷۷۶)
۶- پیامبر صلّیالله علیه و آله از خدای متعال نقل میفرماید که او «عزّ إسمه» فرموده که: «هرگاه من مطلع شوم بر دل مؤمن و بدانم که او دوست میدارد بندگی مرا و در بندگی من ثابت و راسخ است، من مباشر تقویم و سیاست او میشوم.» (شرح مصباح الشریعه، ترجمۀ عبدالرزاق گیلانی، ص ۱۲۸)
۷- پیامبر صلّیالله علیه و آله دربارۀ فرمودۀ خداوند متعال «و کسانی که رسوخ در علم دارند» میفرماید: «راسخ کسی است که قلبش استعمار و زبانش راستگو و سوگندش درست و شکم و آلت او عفتمند است.» (منابع فقه شیعه، ج ۲۵، ص ۷۱۵)
۸- امام صادق علیهالسلام: «راسخین در علم، امیرالمؤمنین علیهالسلام و امامان بعد از او هستند.» (تحفة الاولیاء، ترجمۀ اصول کافی، ج ۱، ص ۶۹۵)
۹- پیامبر صلّیالله علیه و آله: «هیچ آیهای از قرآن نیست مگر آنکه ظاهری و باطنی دارد و هیچ حرفی از آن نیست مگر آنکه تأویل آن را جز خدا و آنان که در علم راسخ و عمیقاند نمیداند، راسخان در علم، ما آل محمد هستیم… .» (اسرار آل محمد، ترجمۀ کتاب سلیم، ص ۴۴۲)
۴- نکتهها:
* راسخون در علم کسانیاند که در علم و دانش، ثابتقدم هستند. این اصطلاح قرآنی (الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ) دو بار در قرآن به کار رفته است که در قسمتِ اشاراتی از قرآن، بیان شد. (نساء: ۱۶۲ و آلعمران: ۷)
در تطبیق معنای راسخون در علم دو دیدگاه وجود دارد:
۱- پیامبر و ائمه: بر اساس بسیاری از روایات، مراد از راسخون در علم، پیامبر صلّیالله علیه و آله و ائمه علیهمالسلام هستند که از تأویل آیات متشابه قرآنی نیز آگاهی دارند.
۲- همۀ دانشمندان و متفکّران: برخی دیگر از روایات، مراد از راسخون در علم را مطابق با معنای لغوی، هر کسی را که دانش و علم در وجودش استقرار یافته و صاحبنظر است، میدانند که پیامبر صلّیالله علیه و آله و ائمه علیهمالسلام مصداقهای حقیقی و برتر آنان هستند.
* آیۀ ۸ سورۀ آلعمران (رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا…)، دعای راسخ فیالعلم است و همینکه صفت رسوخ حاصل شد متشابه محکم میشود و خلاص از زیغ ممکن نیست مگر راسخین را.
* مقصود از رسوخ، این است که علم و آگاهی انسان ریشه و اصالت داشته باشد و به همین مناسبت قرآن برخی از دانشمندان یهود را که اطلاعات وسیعی پیرامون آئین خود دارند، «راسخ فی العلم» توصیف کرده و دربارۀ آنها چنین میفرماید: لٰكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ…: آن گروه از یهود که استوار در علماند و افراد باایمان به تمام آنچه بر تو نازل شده و آنچه پیش از تو نازل گردیده ایمان میآورند و … (نساء: ۱۶۲)
در این آیه، آن گروهی که علم وسیع و گستردهای دربارۀ تورات دارند و نشانۀ پیامبر خاتم صلّیالله علیه و آله را در آن میبینند، راسخ در علم خوانده شدهاند. استعمال این جمله دربارۀ دانشمندان یهود حاکی از این است که این جمله از یک مفهوم وسیعی برخوردار است که همۀ متفکّران و دانشمندان را که در رشتهای از علوم، قدم راسخ و آگاهی اصیل و عمیق دارند، در بر میگیرد؛ و اگر پیشوایان معصوم در برخی از روایات خود را راسخ در علم خواندهاند، از باب تطبیق کلی بر افراد ممتازی که از درخشندگی خاصی برخوردارند، میباشد.
و حتی اگر در برخی از روایات، راسخان در علم تنها به اهلبیت تفسیر شده است این حصر به خاطر کم فروع بودن دیگر مصادیق آن در برابر علوم آنها است و یک چنین حصر در قرآن نیز موجود است از باب نمونه: انبیاء و پیامبران با عظمت آنگاهکه علم خود را با علم الهی میسنجند، علم خود را در برابر علم بینهایت خدا ناچیز دیده و چنین میگویند: «…لَا عِلْمَ لَنَا ۖ إِنَّكَ أَنتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ: ما آگاهی نداریم، تو دانای پشت پرده هستی.» (مائده: ۱۰۹)
* روزبهان، رسوخ را از مقامات نقبا شمرده و میفرماید: «رسوخ، آگاهی یافتن بر دشواری علوم متشابهات و علوم مجهول است و از راه حسن فصاحت بر زبانها ثابت میگردد.»
عارفی گفت: رسوخ، معدن تجلّی صفات در متشابهات است. (۱)
* آیات متشابهات در قرآن بسیار است ولی آنها هم برای مردم است. لغو و بیهوده و اشتباه در قرآن نیامده است. منتهی باید آیات متشابه را به آیات محکمه ارجاع داد و معنی و مفهوم آن را از آیات محکمه بدست آورد و برای این امر، راسخون در علم از طرف شارع اقدس معین شدهاند. آنان معانی متشابهات را میدانند و با ارجاع آنها به محکمات، حقیقت را برای مردم روشن میکنند.
* مراد از آیات محکم آیاتی است که مفهومش بهقدری روشن است که جای گفتگو و بحث در آن نیست آیاتی همچون قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ؛ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ؛ اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ و هزاران آیه مانند آنها دربارۀ عقاید و احکام و مواعظ و تاریخ، همه از محکمات میباشند و این آیات (محکمات) در قرآن، امّالکتاب یعنی اصل و مرجع و مفسّر و توضیحدهندۀ آیات دیگر خواندهشده است؛ و منظور از متشابهات قرآن، یعنی آیاتی که معانی آن در بدو نظر پیچیده است و در آغاز، احتمالات متعدّدی در آن میرود، اگرچه با توجه به آیات محکم، تفسیر آنها روشن است. قسمتی از آیات مربوط به صفات خدا و چگونگی معاد از مصادیق آیات متشابه است مانند: يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ؛ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ؛ و نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ. بدیهی است که خدا نه دست نه گوش (به معنی عضو مخصوص) دارد و نه ترازوی سنجش اعمال، بلکه اینها اشاره به مفاهیم کلی قدرت و علم و وسیلۀ سنجش میباشد و افراد مغرض، همیشه آیات متشابه را دستاویز خود قرار میدهند، بدیهی است آنها از آیاتی سوءاستفاده میکنند که در بدو نظر تاب تفسیرهای متعدّدی دارد و نیز باید گفت محکم و متشابه، به معنای دیگری نیز در قرآن آمده است، در اول سورۀ هود میخوانیم: «كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ…» در این آیه تمام آیات قرآن، محکم قلمداد شده و منظور از آن ارتباط و به همپیوستگی آیات قرآن است و در آیۀ ۲۳ سورۀ زمر میخوانیم: …كِتَابًا مُتَشَابِهًا…، یعنی کتابی که تمام آیات آن، متشابه است، متشابه در اینجا یعنی همانند یکدیگر از نظر درستی و صحّت و حقّانیّت.
و انسان واقعبین و حقیقتجو برای فهم کلمات پروردگار، راهی ندارد جز اینکه همۀ آیات را در کنار هم بچیند و از آنها حقیقت را دریابد.
* راسخ در علم کسی است که تحت تأثیر شبهات واقع نشود و دچار تزلزل و تردید نگردد؛ پس دانش او بهاندازهای استوار و ثابت است که شبههای بر او عارض نمیشود.
* ویژگیهای راسخان در علم در قرآن کریم بهصورت خلاصه چنین است:
۱- راسخان در علم به درک ویژگیهای آیات محکم و متشابه از سوی اولی الالباب اعتراف دارند. (آلعمران: ۳ و ۷)
۲- راسخان در علم به نزول همۀ آیات محکم و متشابه از جانب خداوند ایمان دارند. (آلعمران: ۳ و ۷)
۳- راسخان در علم به وقوع قیامت که خواستگاه رحمت الهی است ایمان دارند. (آلعمران: ۳ و ۷ و ۹)
۴- راسخان در علم به وقوع حتمی قیامت بر اساس وعدۀ تخلفناپذیر الهی ایمان دارند. (آلعمران: ۳ و ۷ و ۹)
۵- راسخان در علم به جمع شدن همۀ مردم در صحنۀ قیامت به ارادۀ الهی ایمان دارند. (آلعمران: ۳ و ۷ و ۹)
۶- راسخان در علم به بخشایش و بخشندگی خداوند در روز قیامت ایمان دارند. (آلعمران: ۳ و ۷ و ۸)
۷- راسخان در علم معترف به جهل خویش در تفسیر متشابهاتاند «وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ… وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا…» (آلعمران: ۷) البته این تفسیر بنابراین است که «واو» در «وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ» مستأنفه باشد نه عاطفه. چنانکه شماری از مفسران ازجمله صاحب المیزان چنین نظری را دارد؛ و سخن امیرالمؤمنین علیهالسلام در نهجالبلاغه خطبۀ ۹۱ مؤیّد چنین تفسیری است و بدان راسخان در علم کسانیاند که اقرار به جملۀ رازهای پوشیدهای که تفسیرش را نمیدانند آنان را از گشودن درهای بستۀ غیب بینیاز نموده. از اینرو خدای بزرگ اعترافشان را به عجز در پی نبردن به آنچه از حیطۀ دانش آنان بیرون است ستوده و ترک تعمّق آنان را در آنچه مکلّف به بحث از حقیقت آن نیستند استوار گامی در علم نامیده است.
* مراد از راسخان کسانیاند که در دانش خویش ثابت و ریشهدار و محکم و متقن هستند.
* راسخان در علم ایشاناند که علم شریعت بیاموختند و آن را به اخلاص به کار بستند تا علم حقیقت اندر سر بیافتند؛ چنانکه مصطفی صلّیالله علیه و آله فرمود: «من عمل بما علم ورثه الله علما لم یعلم» هر کس علم شریعت را کار بند نبود، آن علم ضایع کرد و بر وی حجت گردد و هر که مر آن را کار بند بود، آن علم ظاهر حجت او گردد و علم حقیقت به عطا بیابد. (بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۳۶۳)
در حقیقت، راسخان در علم ایشاناند که انواع علوم ایشان را حاصل شده؛ علم شریعت، علم طریقت و علم حقیقت. علم شریعت آموختنی است. علم طریقت معاملتی است و علم حقیقت یافتنی است. گفتهاند: تقوی باید با حق و تواضع با خلق و زهد با دنیا و مجاهدت با نفس تا از راسخان در علم باشی.
* دعای «رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً ۚ إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ» (آلعمران: ۸)، این درخواست یکی از آثار رسوخ و ثبات آنان در علم است که چون خدا را آنطور که باید شناختهاند، یقین کردهاند که از ناحیۀ خود مالک هیچچیز نیستند و مالکیت، منحصر در خدای عزوجل است و چون چنین ایمانی دارند، در هر حال این ترس را دارند که خدا دلهایشان را بعد از رسوخ علم منحرف سازد. لذا به پروردگار خود پناه میبرند تا نعمت رسوخ در علم برای آنها باقی بماند و آنها را در سیر بر صراط مستقیم هدایت و کمک کند و در سلوک در مراتب قرب یاری کند.
در واقع درخواست ریزش رحمت خداوند است تا حیات قلوبشان ادامه داشته باشد.
* مصادیق بارز راسخان در علم چهارده معصوم علیهالسلام هستند و نیز علمای ربّانی و صاحبنظران قرآنی در علم دین که راسخان در علماند.
* راسخان، در تاب انوار خدا
نی به هم پیوسته، نی از هم جدا
حق، فشاند آن نور را بر جانها
مقبلان، برداشته دامانها (مثنوی)
………………………………………………………………………….
منابع:
۱) مشرب الارواح، روزبهان، ص ۲۲۵