وبلاگ

مقام ستّاریت

1. اشاراتی به معانی

ستار: بسیار پوشنده. ستر: پرده، نقاب، پوشش. مستور: پوشیده و پوشنده

2. اشاراتی از قرآن

1- کسانی که دوست دارند، زشت‌کاری در میان مؤمنان شایع شود، عذابی دردناک دارند. (نور:19)

2- خدا می‌دانست که شما (مخفیانه شب‌های ماه رمضان هم‌خوابگی با زنانتان می‌کردید) با خودتان ناراستی (خیانت) می‌کردید. پس توبه شما را پذیرفت (پس توبه کرد بر شما) و از شما در گذشت. (بقره: 187)

3- بدانید، خداوند آنچه را در دل دارید، می‌داند (که در عده وفات، قول و قرار پنهانی با زنان می‌گذارید.) پس از مخالفت او بترسید. (بقره: 235)

4- (ابراهیم علیه‌السلام) پروردگارا: بی‌گمان تو آنچه را که پنهان می‌داریم و آنچه را که آشکار می‌سازیم می‌دانی. (ابراهیم: 38)

5- (ای پیامبر) دیگران هستند که به گناهان خود اعتراف کرده و کار شایسته را با کاری دیگر که بد است درآمیخته‌اند (و ما بر آن‌ها پوششی نهاده‌ایم) امید است که خدا توبه آنان را بپذیرد؛ که خدا آمرزنده مهربان است. (توبه: 102)

3. اشاراتی از احادیث

1- پیامبر صلی‌الله علیه و آله: «هر که پرده بپوشد بر عیب مسلمانی، خدای تعالی بپوشاند، عیوب او را در دنیا و آخرت» (معراج السعاده 2/540)

2- پیامبر صلی‌الله علیه و آله: «هیچ فردی نمی‌بیند، امر ناشایستی از برادر مسلم خود، پس آن را بپوشاند، مگر اینکه داخل بهشت می‌گردد.» (معراج السعاده 2/540)

3- پیامبر صلی‌الله علیه و آله: «هر که عمل ناشایست کسی را شایع کند، مثل آن است که خود به جای آورده باشد.» (علم اخلاق اسلامی 2/ 361)

4- پیامبر صلی‌الله علیه و آله: «همه امت من، مورد بخشش قرار می‌گیرند مگر تظاهرکننده (بازگو کردن کار بد کسی)» (جامع السعادات 2/270)

5- پیامبر صلی‌الله علیه و آله: «هر که درصدد لغزش‌های مسلمین باشد، خداوند لغزش او را دنبال کند و رسوایش گرداند.» (همان)

6- پیامبر صلی‌الله علیه و آله از خدای سبحان درخواست می‌کند که امت او را در حضور فرشتگان و پیامبران و دیگر امتّان محاسبه نکند تا عیب‌های آن‌ها برایشان ظاهر نگردد بلکه طوری آن‌ها را محاسبه کند که به‌جز خدای سبحان و پیغمبر او دیگری بر گناهانشان آگاه نشود. خطاب الهی رسید که‌ای حبیب من، من به بندگان خود از تو مهربان‌ترم، چون تو روا نداری که عیوب ایشان، نزد غیر آشکار شود، من هم روا ندارم که بر تو نیز ظاهر گردد؛ من خود به‌تنهایی، آنان را محاسبه می‌کنم، چنانکه جز من کسی بر لغزش‌هایشان آگاه نشود. (جامع السعادات 2/272)

7- علی علیه‌السلام: «اگر فاحشه‌ای (عیب و زشتی) از مؤمن ببینم، با جامه‌ام آن را بر وی می‌پوشانم.» (مستدرک الوسائل 2/411)

8- پیامبر صلی‌الله علیه و آله: «از جمله خیانت این است که راز برادر خود را فاش کنی.» (جامع السعادات 2/273)

9- عبدالله بن سنان گوید: به امام صادق علیه‌السلام عرض کردم: «عورت مؤمن بر مؤمن حرام است؟» فرمود: «آری» گفتم: «منظور عورتین اوست؟» فرمود: «نه بلکه فاش کردن سرّ اوست» (جامع السعادات 2/273)

4. نکته‌ها

* سالک باید تحت ظلّ اسم ستّار قرار بگیرد، چه آنکه اگر خدای‌ناکرده نتواند، نفس اماره را کنترل کند، رسوایی به بار آید. حق‌تعالی بسیار مهلت می‌دهد و دیر عقوبت می‌کند ولی اگر روزی پرده شرم پاره و شخص بی‌باک گردد و آن‌وقت پرده غیرت الهی جریحه‌دار شده و به فضیحت و رسوایی دچار گردد، قابل جبران نخواهد بود.

پس پناه به غفّاریت و عفو حق‌تعالی ببرد و دامن ارحم‌الراحمین را بگیرد و ذلت خود را نشان بدهد و متوسل به مقربان درگاه شود تا دوباره زیر چتر ستّاریت واقع شود.

* خداوند رحمت واسعه است و دنبال بهانه‌ای می‌گردد تا متمسک به رحمت خود را، در دامن پر مهر و عطوفت خویش بنشاند. حق‌تعالی ستّار جمیع عورات و قبایح خلق است به البسه گوناگون که آن‌ها را از مقابح ظاهریه بدنیه، ستر نماید پوشانید و ستر فرمود، مقابح اعمالی را به پرده ملکوت؛ و اگر این پرده ستاریت ملکوتیه، بر صور اعمال ما بندگان نبود و صورت غیبیه آن‌ها ظاهر می‌شد، در همین عالم رسوا و خوار می‌شدیم، ولیکن حق‌تعالی، با ستاریت خود آن‌ها را از انظار اهل عالم مستور کرد. (سرّ الصلوة صفحه 49)

* چون حق‌تعالی ستّار عیوب بندگان است، ستّاران را دوست دارد و از هتک ستور، بیزار است.

سالک باید پناه به خدا ببرد و بترسد از اینکه، پرده عیب کسی را بدرد، مگر آنکه به مشیت حق‌تعالی، خودش بخواهد کسی را رسوا کند.

* خداوند ستّار العیوب است چنانکه، در ادعیه وارد شده است که به خداوند عرضه می‌داریم: «ای کسی که پوشاننده عیوب هستی! عیب مرا هم پنهان و مستور کن»

وقتی انسان به این واقعیت رسیده که حق‌تعالی وقایح او را از غیر پوشانده و کسی را از آن مطلع نکرده است، پس مظهر ستاریت او بشود. «از شدت اهتمام الهی، در سترِ بدی‌های بندگان، ثبوتِ بدترین فواحش را که زنا باشد، به‌نوعی مقرر کرده که بسیار کم اتفاق می‌افتد که ثابت شود. زیرا قرار داد در اثبات آن، بر شهادت چهار نفر شاهد عادل که مشاهده آن عمل را چون میل در سرمه دان کرده باشند.» (معراج السعاده 2/541) ببینید در روز هزاران بار بندگان عاصی معصیت کنند، درحالی‌که همه را می‌بیند، پرده از آن عمل فضیحت و ناهنجار نمی‌دارد.

کس نمی‌داند ز تو جز اندکی **** از هزاران جرم و بد فعلی یکی

نیک می‌دانی تو و ستار تو **** جرم‌ها و زشتی کردار تو

هر چه کردم جمله ناکرده گرفت **** طاعت ناکرده آورده گرفت

همین‌طور که حق‌تعالی در دنیا به سترپوشی مشغول است و عاصیان هم به خوشی‌های خود می‌پردازند، در آخرت هم این سترپوشی ادامه دارد.

* ما در دعاها این‌طور عرضه می‌داریم که خدایا آنچه از گناهان گذشته ما را پوشش دادی و آمرزیدی، آنچه از عمر ما هم مانده، این پوشش و ستر را بر گناهان آینده ما بینداز.

در جامعه مدنی، اگر کسی عیبی را از کسی یافت و به دیگران نگفت و آن را پوشاند و صاحب عیب، این سترِ او را فهمید بسیار از او تشکر می‌کند که او را رسوا نکرده است.

پس بندگان که خداوند را حاضر و ناظر می‌دانند و هزاران مرتبه حق‌تعالی عیوب و گناهان آن‌ها را پوشاند، چطور تشکر نمی‌کنند؟ و این مسئله برای آن‌ها عادت می‌شود و غافل از ستاریت حق می‌گردند.

* «غفور» دلالت بر اعلی مراتب غفران می‌کند و «غفّار» دلالت بر دوام و کثرت دارد و «غَفَرَ» به معنی ستر است، چنانچه می‌گویی: خداوند ستّار عیوب است و جای سیئات حسنات ثبت می‌کند. (اطیب البیان 8/47)

* خداوند دوست ندارد که افراد بشر پرده‌دری کنند، یعنی عیب‌ها را فاش کرده و آبرو را ببرند.

اگر در جامعه همه به پرده‌دری و افشاء عیوب مشغول شوند، دیگر کسی دیگری را یاری نمی‌کند و کسی را قبول نمی‌نماید؛ در نتیجه پیوندهای اجتماعی به هم می‌ریزد و بدگمانی به یکدیگر زیاد می‌شود.

* خداوند در قرآن به شب قسم خورده (سوره لیل) و این اشاره به صفت عیب‌پوشی است. شب که چشم‌ها فروبسته می‌شود، بازتابی است از صفت ستاریت خداوند، در شب تاریک که احوال و اشیاء، پوشیده است، جلوه‌ای از صفت ستّار بودن ناظران واقعی است که معایب خلق را می‌پوشانند.

* سیره انبیاء و اولیاء که مظهر ستّاریت حقّند، بر این منوال بوده که صد هزار عیب‌ها را می‌دیدند و می‌پوشاندند و هیچ از آن دم نمی‌زدند. عیب چین کسی است که معایب مردم را می‌بیند و به حافظه‌اش می‌سپارد تا در مجالس و یا حضوری آن را فاش کند و پرده خلق را بدرد.

اگر معایب دیگران را بپوشانی، دیگران معایب تو را می‌پوشانند، اگر قصد ستر باشد، همین صفت سبب فلاح انسان می‌شود. اینکه پیامبر و امام و اولیای الهی اگر اراده کنند، باطن افراد را می‌بینند، یعنی چشم برزخی آنان باز است، با این وصف، اراده دیدن نمی‌کنند، با خلق مدارا و مماشات نموده و خرابی‌های درون آن‌ها را بارز نمی‌کنند. این همه از قدرت است که با شناخت از معایب و مفاسد کنار آن‌ها زندگی می‌کنند، همانند کسانی که با پیامبر بودند و آینده‌ای بس تاریک و فتنه آور و بدعت زا داشتند. پیامبر رازی را به بعضی از زنانشان فرمود که متأسفانه آن را فاش کردند و خداوند فرمود: «آنچه خداوند برایت حلال کرده، چرا برخود به خاطر این زنان حرام می‌داری؟» (تحریم: 3-1)

* منظور از پخش معایب، آن‌هایی است که نهفته است و عموم از آن خبر ندارند و اگر برملا شود موجب رنجش طرف مقابل شود و الّا بعضی از موضوعات جزء آن نیست، مثلاً بگویند: «فلانی وضع مالی خوبی ندارد» درحالی‌که عموم مردم از نظر اقتصادی متوسط و پایین متوسط و نادار و بدهکار و مدیون هستند.

ستر عیوبی که رسوایی به بار آورد، هتک حرمت شود، فضیحت آن دردآور باشد؛ و یا رازی که نباید فاش شود و گوینده راز و سرّ شرط می‌کند که نباید فاش شود، لازم است در پوشش باشد و به صندوق ستر واگذار گردد.

در دعای عرفه امام حسین علیه‌السلام چنین آمده است: «پروردگار من به آنچه پوشانی مرا از پوشش صافت … هرگاه نبود پوششت برمن، البته از رسواشدگان بودم… تویی آنکه پوشاندی…»

* امام سجاد علیه‌السلام در (دعای ابوحمزه ثمالی) چنین مناجات و خطاب به رب‌العالمین می‌کند و می‌گوید: «ای پروردگار من، باشکوه، گردان مرا، با پرده پوشیت…پروردگارا، تو خیرالسّاترین بهترین عیب پوشانی… ستّار العیوب، پوشاننده بدی‌هایی… عیب پوشیت برمن، مرا به کمی شرم داشتن وادار می‌کند… به جوانمردی‌ات گناه را می‌پوشانی… ما امیدواریم که بپوشانی بر ما… من گناهکاری هستم که گناهش را پوشاندی… من آنم که مهلت دادی مرا، پس گوش ندادم و پوشاندی برمن پس حیا نکردم و نافرمانی‌ها را انجام دادم… به بردباریت، مهلت دادی مرا و به پرده پوشیت مرا پوشاندی… پرده‌پوشی تو مرا مغرور کرده و سست نموده، پس نافرمانی کردم تو را…من فراموش نخواهم کرد دستگیری‌هایت را و عیب پوشیت را بر من، در خانه دنیا…بر من آنچه را به‌وسیله آن پوشاندی مرا پیوسته گردان…» از مجموع دعای ابوحمزه ثمالی که جنبه تعلیم دارد چنین برمی‌آید: ستّاریت حق، در همه‌جا غالب است و این مسئله در عیب‌پوشی جلوه بسیار دارد با اینکه بنده، کم شرم می‌کند و گناه کرده و مرتکب نافرمانی گردد. چون حق‌تعالی مهلت می‌دهد و زود عقوبت نمی‌کند، بنده بی‌پروا شده و مغرور می‌گردد و از آن طرف امیدواری به ساتریت او دارد و او را کریم می‌داند و به این ادراک رسیده که اگر پرده‌پوشی او نبود، مفتضح و رسوا می‌گردید.

* در دعای کمیل چنین آمده است که به خداوند عرضه می‌داریم: «خداوندا سرپرستم، چقدر از زشت‌هایی را که آن را پوشاندی…مرا به پنهانی آنچه اطلاع داری بر آن از سرّم رسوا مکن… اینکه در این شب جمعه و در این ساعت مرا ببخشی و هر گناهی را که آن را انجام داده‌ام و هر کار ناروایی را که مرتکب شده‌ام و هر کار زشتی را که آن را پنهان نموده‌ام… تو به مهربانی‌ات آن را پنهان کردی و به احسانت آن را پوشاندی».

* بنده تقاضای مغفرت و رحمت می‌کند که حق، در مقابل گناه کیفر ندهد و درخواست پوشش گناه را می‌کند و اینکه دیگران مطلع از خراب‌کاری او نشوند که مایه خزی و رسوایی است، چنانکه ستار بودن ربّ برای حفظ آبروی عبد است. معنای لغوی مغفرت و تکفیر، به هم نزدیک‌اند و هر دو به معنای پوشاندن می‌باشد.

کلاه‌خود، «مِغفر» نام دارد و «غِفار»، همان ستار است. پارچه‌ای که روی مرکوب را می‌پوشاند «غِفاره» مرکب نامیده می‌شود و ابر روی ابر را که سایه متراکم پدید می‌آورد «غِفاره» می‌نامند.

* بعضی از اسماء و صفات حق، فعلی‌اند و ظهور و بروز دارند، کلمه ستّار از اسماء حسنای الهی است که بر کمال پوشش و پوشاندن دلالت می‌کند. گناه گنه‌کاران زمینه ظهور غفور بودن و ستّار بودن حقّ‌اند، یعنی از فعلیت بالغه به عرصه ظهور می‌رسند. وقتی گفته می‌شود که خداوند «لا یهتک ستراً» پرده کسی را نمی‌درد، این مظهر ستّار العیوبی اوست، اول پوشاننده بعد مغفرت است. ابتدا خداوند آبروی انسان را محفوظ می‌دارد سپس می‌بخشد ستار بودن زمینه مغفرت غفّار را هم فراهم می‌کند.

به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات؟ بخواست جام می و گفت: عیب پوشیدن (حافظ -غزل 393)

* پس آنکه بالا و اعلی است و عیوب را می‌بیند، نمی‌گذارد آبروی مؤمن ریخته شود. خداوند آگاه و خبیر از درون انسان است، چه‌بسا مواردی از آنچه در درون انسان می‌گذرد که با فضل و رحمت از چشم و علم ماسوای او پنهان می‌گذارد و پرده‌پوشی خدای ستار، چنان کند که فرشتگان ضبط و ثبت اعمال انسان هم از آن‌ها بی‌خبر بمانند.

* آنکه از فرصت و مهلت‌ها بهره نمی‌گیرد و توبه نمی‌کند و پرده‌پوشی را غنیمت نمی‌شمارد و در عوض اقبال و ادبار می‌کند و هتاکی و بی‌حرمتی روا می‌دارد روزی خداوند نظر رحمت خود را از او بازمی‌دارد و به رسوایی کشیده می‌شود. خداوند بر اساس حکمت خود می‌داند که ستاریت او به هر شخصی و در کدام زمانی تعلق بگیرد. نیت و عملکرد شخص دخیل است که آیا او افراد را رسوا می‌کند و معایب آن‌ها را بازگو می‌کند یا مظهر ستر و پوشاندن است.

* گاهی بحث از این می‌شود که چرا شخصی در مقام رسوا کردن کسی برمی‌آید؟ به دلیلی این قضیه می‌باید اتفاق بیفتد، مثلاً به خاطر حسادت، عداوت، کینه و… و از آن طرف بعد از رسوایی طرفش دلش تشفّی پیدا می‌کند و منبسط می‌شود.

طبق آیه 19 سوره نور، تشییع فاحشه مذموم است و گوینده به عذاب دچار می‌گردد. عیب‌پوشی و مستور کردن لغزش‌های پنهان افراد از بهترین سجایای اخلاقی و نشانه دوستی است.

از قاعده روایی و اثر وضعی مستور کردن چنین برمی‌آید که پوشش بر معایب مسلمان، سبب می‌شود که خداوند معایب ستار را در دنیا و آخرت بپوشاند.

* کمی بهتر است که شخص معایب خود را ببیند که خداوند آن‌ها را از نظر دیگران به ستّاریت، مخفی کرده و نقاب انداخته تا بر کسی معلوم نگردد.

همه عیبِ خلق دیدن، نه مروت است و مردی نگهی به خویشتن کن که همه گناه داری

* چون حق‌تعالی بسیار پوشنده است،‌ او آمرزنده گناهان، قبول کننده توبه‌ها و صاحب بخشش‌هاست. او ساتر «کل معیوب» (جوشن کبیر:99) یعنی عیب و زشتی خاصی را نمی‌پوشاند تا دیگران نفهمند بلکه هر خرابکاری را در وهله اول بر آن روپوش می‌گذارد تا شاید بنده توبه کند و به خود آید و به کلامی ظریف آنچه بنده مخفیانه انجام داده را نادیده می‌گیرد. به قاعده سبقتِ رحمت، بر غضب، تأخیر در حساب و عقوبت را روا می‌دارد تا مصداق «ای آنکه در نافرمانی بندگان بردباری» (یا مَن هو بِمَن عَصاهُ حَلیم: جوشن کبیر: 177) بنده را تحت تربیت و پوشش قرار می‌دهد. قاعده پوشش «ستر قبیح» است (جوشن کبیر: 212) هرچند زشتی‌ها از نظر کمی و کیفی و درجات با یکدیگر فرق دارند، درعین‌حال کسی را به جنایت و گناه سریع معاقبت نمی‌کند، یعنی نمی‌خواهد کسی بفهمد، لذا بنده با آرامش خاطری که از حق دارد که او به همه فرمان داده که پرده هیچ کسی را ندرند خود پرده‌پوش مطلق است.

* اما عورات به معنی زشتی‌ها است و ساتر عورات، شامل بسیاری از مسائل مکروه و مباح و مسائل معاملاتی و نقصان در کارهای روزمره و مستحبات و ارتباط قومی و نظایر این‌ها نیست، بلکه باید شخص، بخشش طلب باشد؛ عصمت طلب باشد تا بخشندگی حق و عاصم بودن جلوه خود را متجلی و نصیب بنده کند.

* حق‌تعالی گذشت کننده به بزرگواری است، این کرامت به کسی تعلق می‌گیرد که این حقیقت را درک کند و صرف گفتاری، دلیل بر حقانیت نیست.

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.