مقام مودّت
۱- اشاراتی به معانی
ودود: بسیار دوست دارنده.
مودّت: دلبستگی، پایدار کردن، دوستی کردن (محبّت عملی).
۲- اشاراتی از قرآن
۱- إنَّ الَّذیٖنَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّٰالِحٰاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمٰنُ وُدّاً: بهزودی خداوند بخشنده برای آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند در دلها مِهری خواهد نهاد. (مریم: ۹۶)
۲- وَاسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إلَیْهِ إنَّ رَبّیٖ رَحیٖمٌ وَدُودٌ: از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس به درگاه او توبه کنید بیگمان پروردگار من بخشایندهای دوستدار است. (هود: ۹۰)
۳- …قُلْ لٰا أسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أجْراً إلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبیٰ… : ای پیامبر بگو، برای رسالت از شما مزدی نمیخواهم جز دوستداریِ خویشاوندان خود را. (شوری: ۲۳)
۴- عَسَی اللهُ أنْ یَجْعَلَ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ الَّذیٖنَ عٰادَیْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً وَ اللهُ قَدیٖرٌ… : امید است خداوند میان شما و کسانی از آنان که با هم دشمنی دارید دوستی اندازد و خداوند تواناست. (ممتحنه: ۷)
۵- …وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً… : و خداوند میان شما و همسرانتان دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد. (روم: ۲۱)
۶- …وَ لَتَجِدَنَّ أقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذیٖنَ آمَنُوا الَّذیٖنَ قٰالُوا إنّٰا نَصٰاریٰ… : و نزدیکترین آنان در دوستی به مؤمنان، کسانی را مییابی که میگویند ما مسیحی هستیم. (مائده: ۸۲)
۷- إِنَّهُ هُوَ یُبْدِیُ وَ یُعیٖدُ وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ: اوست که آفرینش را میآغازد و بازمیگرداند و او آمرزگار دوستدار است. (بروج: ۱۴ و ۱۳)
۳- اشاراتی از احادیث
۱- امام صادق علیهالسلام: «هرگاه مردمی را دوست میداری او را از این دوستی باخبر گردان که این کار، دوستی کردن را استوارتر میسازد.» (اصول کافی ۴/۴۶۹)
۲- امام صادق علیهالسلام: «مودّت یکروزه صله است و مودّت یکماهه موجب فامیل شدن و مودّت یکساله رحم پیوسته است. هرکس آن را قطع کند خدا رحمت خویش را از او قطع فرماید.» (المحجة البیضاء ۳/۳۳۸)
۳- ابن عباس گفت: وقتی آیۀ مودّت (شوری: ۲۳) نازل شد گفتند: ای رسول خدا! آنان که هستند که امر شده به دوستی کردن با آنان؟ فرمود: «علی و فاطمه و دو فرزند آن دو.» (تفسیر مجمعالبیان ۹/۲۸)
۴- علی علیهالسلام: «دربارۀ ما (آل حم عسق) آیهای است که بسیار محبّت ما را حفظ نمینماید مگر هر مؤمنی» سپس آیۀ مودّت (شوری: ۲۳) را خواند. (مجمعالبیان ۹/۲۹)
۵- علی علیهالسلام: «مودّت در راه خدا، کاملترین (نزدیکترین) دو نسب است.» (غررالحکم ۲/۱۲۲)
۶- علی علیهالسلام: «مودّت، عطوفت یافتن دلها به یکدیگر در الفت پیدا کردن روحها است.» (غررالحکم ۲/۱۲۲)
۷- علی علیهالسلام: «هر مودّتی که بر غیر ذات (حقیقت) خدایی استوار باشد گمراهی است و اعتماد بر آن محال است.» (غررالحکم ۴/۵۴۳)
۸- علی علیهالسلام: «در مودّت پادشاهان، طمع مکن که آنها در آرامترین حالت که با آنها به سر میبری تو را به وحشت میافکنند و در نزدیکترین صورت که با آنها هستی از تو میبرند.» (غررالحکم ۶/۳۴۵)
۹- امیرالمؤمنین علیهالسلام: شیعیان ما در راه ولایت ما بذل و بخشش میکنند و در راه مودّت ما اظهار دوستی مینمایند. (المحجة البیضاء ۴/۳۵۲)
۴- نکتهها
* مودّت از محبّت بالاتر است، چراکه ودود یعنی خدایی که بسیار دوست دارنده است. مودّت دلبستگی پایدار را گویند که عملاً شخص به قلب یا اعضاء و جوارح این دوستی را نشان میدهد. برای همین است که پیامبر به امت خود فرمود: من از شما مزد رسالت نمیخواهم مگر مودّت خویشاوندانم (شوری: ۲۳) نفرمود دوستی آنان را خواهانم بلکه فرمود: مودّت، تا جنبۀ عملی را از خود نشان بدهند.
امام سجّاد علیهالسلام در صحیفه در نیایش ۴۰ عرض میکند: «بار خدایا! به آمرزش و خشنودی خود، آنکسان را یاد کن که محبّت او در دل داشتند و در بازار مودّت او به تجارتی امید بستند که در آن زیان و کساد راه نیابد.»
حضرت در نیایش ۲۰ میگوید: «بار خدایا! بَدَل بفرمای کینهتوزی دشمنان مرا به محبّت و حسد حسودان مرا به مودّت … بار خدایا! رستگاری بخش مرا … و با آنکس که رشتۀ مودّت بریده است بپیوندم.»
در نیایش ۲۶ میگوید: «… بار خدایا! مرا برگمار بر همسایگان و دوستان بدکردار … بر دردمندانشان به رحمت نظر کنم و در غیبت ایشان مودّت خویش نشان دهم».
آنچه در بندگان نسبت به یکدیگر روا بوده آن است که جلوۀ مودّت نسبت به افراد، یکرویی نباشد بلکه آنچه در سریره دارد در ظاهر همهمان باشد که ابراز دوستی میدارد و الّا نوعی نفاق است و ضررش هم کم نیست. پس برای مواصلت و اخوّت تنها راهبرد به مودّت باشد و تحکیم این مواصلت فی الله باشد که در دنیا و آخرت خود را نشان دهد.
* یکی از اسباب جذب قلوب و بسط رحمت به خلق، همین دوستی عملی است. خداوند در ذات انسانها فطرتاً ترحّم و مودّت را نهاده و جزو جنود عقل است. اگر کسی این ویژگی را ندارد از ذاتش نیست، بلکه از گناهان و غلبۀ هوای نفس و جنود جهل اوست.
* آنچه با ذوی القربای پیامبر بعد از رحلت حضرتش کردند ضدّ مودّتی بود که پیامبر سفارش کرد و آن نتیجۀ غلبه نفس امّارۀ آنان بود که به ارتداد کشانیده شدند.
مودّت، رشتۀ اعتصام به ریسمان متین را مستحکمتر میکند و همراهش نجات است و بریدگان و منقطع این رشته، محشور به دوستی اعداء اهلبیت شده و به بدترین منزلگاه جهنّم میروند.
مودّت، اجر رسالت بود که این اجر در واقع با عدم مودّت شکسته گردید. امام صادق علیهالسلام به حصین بن عبدالرحمان فرمود: «مبادا مودّت ما را کوچک شماری، چون مودّت ما از باقیاتصالحات است.» (بحارالانوار ۵/۶۲ بخش امامت) حصین گفت: «من هرگز کوچک نمیشمارم و خدا را بر این نعمت سپاسگزارم.»
پس مودّت نهتنها در دنیا بلکه در آخرت و در تمام منازل حشر، شخص را قابلتقدیر و احترام خاص قرار مینهد و شفاعت نصیبش میگردد و با موالیان و صاحبان وُدّ همراه هستند.
در آیۀ مودّت (سورۀ شوری: ۲۳)، خداوند مودّت اهلبیت پیامبر صلیالله علیه و آله را واجب کرده، چون ممکن بود کسی پیامبر صلیالله علیه و آله را دوست داشته باشد و بعضی از افراد خانوادهاش را دوست نداشته باشد، درنتیجه دلش از دوستی سالم نخواهد بود، لذا خداوند مزد رسالت را قرین و وجوب با مودّت اهلبیت او کرده است.
* در آیۀ ۹۶ سورۀ مریم خداوند فرمود: «آنان که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردهاند بهزودی خدای رحمان برای آنان محبّتی در دلها قرار میدهد.» پیامبر صلیالله علیه و آله به امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «اینطور مناجات کن و بگو: خدایا مودّت مرا در قلوب مؤمنان جای ده».
این آیه بعد نازل شد و پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «هیچ مؤمن و مؤمنهای نیست که در سینهاش مودّت و محبت علی علیهالسلام و اهلبیت من نباشد.» (شواهد التنزیل، ص ۱۷۹)
اساس دین بر محبّت و مودّت بنا نهاده شد و نمیشود بدون آن راه رفت و جذب قلوب نمود.
* در سورۀ ممتحنه آیۀ ۶ خداوند به مؤمنان فرمود: که شما باید به روش دشمنی ابراهیم و انبیاء با کافران و خویشاوندانشان تأسّی کنید. پس از نزول این آیه، مؤمنان با خویشاوندان مشرکشان دشمن شده، ابراز عداوت و بیزاری میکردند. خداوند از شدّت اندوه باطنی مؤمنان ازآنجهت مطلع شد و آیۀ ۷ را نازل فرمود: «شاید خدا بین شما و کسانی که دشمندارید مودّت پدید آورد».
پس بسیاری از مشرکان ایمان آوردند و دوست و یار مؤمنان گردیدند و باهم رفتوآمد برقرار کردند و از همدیگر زن گرفتند. پیامبر صلیالله علیه و آله با امّحبیبه دختر ابوسفیان ازدواج کرد و دل مسلمانان با ابوسفیان نرم شد. (اسباب النزول، ص ۲۲۵)
* نکتهای که در این موضوع وجود دارد این است که مسئلۀ خلافت و امامت، غیر از مسئلۀ مودّت است؛ چهبسا امیرالمؤمنین علیهالسلام را بهعنوان خلیفه قبول داشتند اما محبّت عملی نداشتند، همراهش به جنگ نرفتند و کناره گرفتند. عدّهای بااینکه صددرصد از پیامبر صلیالله علیه و آله شنیدند که امیرالمؤمنین علیهالسلام بعد از او خلیفه است ولیکن بعد از پیامبر، دوستی غیر را انتخاب کردند و گزینش غیر صواب را به دل چسباندند.
عدّهای در مودّت ذویالقربی، به پیامبر صلیالله علیه و آله در مصداق ذویالقربی افتراء بستند و چند نفر محدود را انتخاب کردند. بااینکه عقلاً و نقلاً ثابت شده که دوستی غیر معصوم بهعنوان وجوب، کاری بسیار مشکل است چه آنکه هر کس غیر معصوم باشد توان همه نوع کار اشتباه را دارد آنگاه آن دوستی چه ثمرهای برای محب دارد که محبوبش دچار بدعت، سرگردانی، تهمت و … شده است؟
* در سورۀ مجادله آیۀ ۲۲ خداوند میفرماید: «نمییابی قومی را که ایمان آوردهاند به خدای متعال و روز بازپسین که مودّت داشته باشند نسبت به کسانی که باخدا و رسول او مخالف باشند.»
ایمان و کفر نقیض هماند. اگر ایمان آمد کفر میرود و اگر کفر وارد شود ایمان میرود. هیچگاه ایمان و کفر باهم جمع نمیشوند.
ازجمله آثار ایمان، مخالفت با معاندین و کفّار است. پس اگر مودّت آنها ذرهای در دل اهل ایمان باشد، آن ایمان به آفتپذیری و تزلزل مبتلا گردیده است. پس طرح دوستی با معاندین و مخالفان خدا و رسول، اشکال واقعی دارد.
یهودیان مدینه و نصارای نجران امید داشتند که پیامبر در مورد قبله با آنان موافقت کند، یعنی پیامبر بهطرف قبلۀ آنها نماز بخواند. چون خداوند قبلۀ مسلمانان را از بیتالمقدس بهسوی کعبه گردانید بر آنها گران آمد و از پیامبر مأیوس شدند و دیگر اظهار مودّتی که قبلاً داشتند نکردند. پس خداوند آیۀ ۱۲۰ سوره بقره را نازل کرد: «وَلَنْ تَرْضیٰ عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لَا النَّصٰاریٰ …»
* هست اظهار مودّت با زبان **** لازم اندر موقع خوف و زیان
مودّت آثارش در وجود خارجی و عینی هم خود را نشان میدهد.
در اینکه هود پیامبر میگوید پروردگارم رحیم و ودود است، ودود یعنی خداوند بسیار دوست دارندۀ بندگانش است. شفیق و محب آنان بوده، پس خداوند را ازاینجهت «ودود» گویند که به معنی فاعلی، بندگان صالح خود را دوست دارد و با آنها معاملۀ دوست انجام میدهد و به تعبیر دیگر بنده دوست است، لذا ودود را جزء اسماء افعال الهی نامبردهاند که حق دلدادگی به دوستان خود دارد و دوستان هم در دوستی او پایدار و استوارند.
* موضوعی که دربارۀ وُدّ موردتوجه بوده، مودّت انسانها نسبت به یکدیگر است که وقتی این دوستی عملی آمد، التفات و رفتوآمد و همدردی به همدیگر لازم میآید، اما محبّت یکطرفه همانند دوطرفه نیست.
وقتی دوطرفه شد از بزرگترین شاخههای ایمان است و دو طرف، از برگزیدگان خدا خواهند بود.
وقتی مودّت به خاطر غیر خدا باشد، عاقبت آن به فرومایگی و جدائی تبدیل میگردد چون مبنا بر صواب نبوده است؛ اما اگر بر اصل خدایی استوار شد حفظ آن لازم است زیرا هر محبّتی، عملاً حَشری هم دارد که دوستدار با محبوب، روزی محشور میشود، پس خوب است این مودّت حفظ شود و در چهار چوبه آن، ریسمان الفت و همدردی و تواصی را محکم بست تا ثمرات آن به حقیقت، بر دو طرف واضح شود.
* ایمان اسبابی چند دارد. یکی از اسباب استوار آن مودّت است و آثار مودّت چون از واقعیت درون به ظهور میرسد، آدم دورو، منافق و ملامتگوی و … جزو کسانی نیستند که برای مودّت انتخاب شوند، زیرا که ازنظر گزینشی صلاحیت ندارند. عدم جذب امّت در صدر اسلام از این افراد منافق و دورو بوده است، درجایی که صحبت ولایت حضرت علی علیهالسلام و یا اهلبیت خاص میشد اشکال داشتند.
* در تفسیر مجمعالبیان و تفسیر صافی آمده است هنگامیکه پیامبر صلیالله علیه و آله از سفر حجةالوداع به مدینۀ منوّره برگشت، انصار خدمت پیامبر صلیالله علیه و آله آمدند و گفتند: خداوند به ما احسان کرد و ما را بهوسیلۀ شما شرف بخشید … آیا دوست میدارید یکسوّم اموال را به شما ببخشیم تا واردین که به مکّه میآیند را چیزی ببخشید؟ پیامبر صلیالله علیه و آله چیزی نفرمود و آیۀ مودّت (شوری: ۲۳) نازل شد که «بگو من اجر رسالت از شما نمیخواهم بهجز دوستی خویشاوندان من.»
پیامبر اموال آنها را نپذیرفت، منافقان گفتند: این حرف از خدا نیست، دیروز بازوی پسرعموی خود را بالا برد و بر ما تحمیل کرد، امروز میگوید مزد رسالت دوستی نزدیکانم را میخواهم.
از این نکته دقیق فهمیده میشود که هر نوع اعتراضی دلیل بر عدم مودّت است و آن نقصان و ضعف و کدورت و تباهی است.
لذا گفتهشده از مودّت با آدم احمق و جاهل و بیایمان باید پرهیز کرد که هیچگاه باقی نمیمانَد و همانند سراب است که با نزدیک شدن به آن از بین میرود. جاهل قاصر و مقصر و عوام و بیخردان، راهی برای اتّصال ندارند، چون بنیان آنان سست است و دوستی ورزیدن هم روزی رشتهاش گسسته میگردد.
غم دنیا دارند اما غم یار ندارند، همهچیز را فدای هویٰ پرستی میکنند اما فدای محبوب عالمیان نمیکنند.
* اگر انسان به خاطر مودّت نگاهی بهصورت برادر مؤمن خود کند، این نگاه، عبادت است. (از فرمایشات امام سجّاد علیهالسلام بحارالانوار ۷۱/۱۴۰) پس خلوص در نگاه و نیّت و عمل نسبت به مؤمن چه آثاری دارد که همانند عبادت نوشته میگردد! پس هر آن و لحظه و هر نگاه و ملاقات، دارای آثار بسیار پسندیده است و انسان باید بکوشد که اینها را بیابد و پیاده کند تا به مقام مودّت برسد.
اگر کسی فامیل دارد دلیل بر نزدیکی نیست، بلکه طبق فرمایش امام حسن علیهالسلام، نزدیک کسی است که مودّت سبب نزدیکی باشد، اگرچه نسبت او با طرف مقابل دور باشد. (تحفالعقول، ص ۲۳۶)
پس بهترین قرابت آن است که واسطه، مودّت باشد. تازه اگر پدران با یکدیگر مودّت داشتند فرزندان هم باید آن مودّت را با یکدیگر حفظ کنند، زیرا چراغی که پدری روشن کرد نباید فرزند، آن چراغ را خاموش نماید بلکه باید ادامۀ آن را با اسباب دوستی نگه بدارد.
پس رعایت و حفظ و احترام اسباب مودّت، خوی بسیار شریف و پسندیدهای است و مهرورزی هم روز بروز افزون میگردد.
* پیامبر صلیالله علیه و آله فرمود: «سرچشمۀ عقل بعد از دینداری، مودّت با مردم و خیرِ خود را به آدمِ خوب و بد رساندن است» (محجة البیضاء ۳/۳۶۴)، البته تخمی که میخواهد کاشته شود زمین مناسب لازم دارد. مودّت، تخمی است که به سرزمین قلب کسی باید آن را کاشت که پذیرش داشته، وفادار باشد و مفت آن را از دست ندهد.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «هرگاه جای مناسبی برای بذل مودّت پیدا نکردی، آن را بذل مکن.» (غررالحکم ۶/۲۸۶)
بعضیها با آدم سادهلوح و احمق ابراز دوستی میکنند. این غلط است، چراکه گوهر دوستی ارزش آن صدها برابر چیزهای دیگر است و انسان باید درست فکر کند و نباید گوهر نایاب و قیمتی را هدر داد و به دست نااهل سپرد.
به تعبیر دیگر هر چیزی شأنی دارد و همسنخ میخواهد، کسی که ظرف وجودیاش ناتوان است نمیتواند گوهر شبچراغ مودّت را نگه بدارد، پس حفظ گوهر لازم است و جایگاهی که آن را انسان میگذارد باید مورداطمینان و امین باشد و الّا زود آن را از دست میدهد.
* بُغض ضدّ وُدّ، است و این دو نقیض یکدیگرند و هیچگاه در یک دل و یکجا جمع نمیشوند بلکه آثار هر یک، دیگری را دفع میکند.
از آنطرف اگر وُدّ غالب شد کمکم بغض رنگش ضعیف میشود و در دراز مدّت از بین میرود. فقط شخص باید مواظب بوده و مراقبه داشته باشد تا مبادا نفس امّاره از راهی دیگر رسوبات بغض را متورّم کند.
* در ازدیاد مودّت، انسان کسی را که دوست میدارد باید بهنوعی به او اعلان کند و خبر دهد تا ریشۀ آن، روزبهروز قویتر شود چراکه اعلان دوستی آن را استوارتر میسازد.
* آنکه به دوستش حسد میورزد یا بخل میکند یا شماتتش مینماید، آن شخص دوست نیست و اگر اعلان دوستی میکند از آثار عملی آن فهمیده میگردد که او در نیّت، خالص نبوده و در عمل، کارها به صواب و صلاح نیست.
* در حریم مودّت، گشادهروئی و خوشروئی حرف اول را میزند. چون این ابراز عملاً تحقق میپذیرد رشتۀ عُلقۀ مودّت هم بیشتر میگردد. انسان در گروِ اخلاق کریمانۀ خود است که جذب قلوب میکند.
انسان وقتی در مقام مودّت به حدّی رسید که مصداق اکمل شد، آنگاه بهترین و نزدیکترین نسبت را داراست.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «مودّت در راه خدا، نزدیکترین نسب است.» (غررالحکم ۱/۳۶۹)
پس خدا و ملائکه و انبیاء و موالیان، فاعل به رشتۀ مودّت را دوست میدارند و ظهور عینی او در دلهای پاکان و افراد محب پیدا میشود و این خود اکسیری است که مس وجود را طلا کند.