وبلاگ

مقام میزان

۱- اشاراتی به معانی:

میزان: ترازو، اندازه و مقدار، مقیاس و معیار، ملاک.

۲- اشاراتی از قرآن:

۱- وَالسَّمٰاءَ رَفَعَهٰا وَ وَضَعَ الْمِيزٰانَ: و آسمان را برافراشت، میزان و قانون (در آن) گذاشت. (الرحمن: ۷)

۲- لَقَدْ أَرْسَلْنٰا رُسُلَنٰا بِالْبَيِّنٰاتِ وَأَنزَلْنٰا مَعَهُمُ الْكِتٰابَ وَالْمِيزٰانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ…: ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آن‌ها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند. (حدید: ۲۵)

۳- اشاراتی از احادیث:

۱- در زیارت مطلقه حضرت علی علیه‌السلام آمده است: «السَّلام عَلَی میزان الاَعمال: سلام بر ترازوی اعمال.» (بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۲۸۷)

۲- از حضرت صادق علیه‌السلام دربارۀ آیۀ «ترازوهای قسط و عدل را در روز قیامت قرار می‌دهیم.» (انبیاء: ۴۷) پرسش کردند؛ فرمودند: «مراد از ترازوهای قسط و عدل پیامبران و اوصیای آن‌ها هستند.» (تفسیر صافی، ج ۱، ص ۵۶۵)

۳- در کتاب توحید صدوق در تفسیر آیۀ ۸ تا ۹ اعراف: «کسانی که سنجیده‌های (اعمال و اقوال دنیوی) ایشان، سنگین و ارزشمند شود، (در ترازوی خدا وزن و ارجی داشته باشد) اینان قطعاً رستگارند و کسانی که سنجیده‌های ایشان، سبک و بی‌ارزش باشد، اینان خویشتن را زیانمند نموده‌اند…» از حضرت امیرالمؤمنین وارد است که فرمودند: «خداوند از این آیه حساب را اراده فرموده، حسنات و خوبی‌ها سیئات و بدی‌ها را اندازه می‌گیرند و حسنات سنگینی میزان است و سیئات سبکی آن است.» (توحید صدوق، ص ۲۶۸)

۴- از حضرت صادق علیه‌السلام پرسیدند که: آیا اعمال در روز قیامت وزن نمی‌شوند؟ فرمودند: «نه به جهت اینکه اعمال جسم نیستند، بلکه اعمال عبارت‌اند از صفت و حالتی که مردم در کارهایشان انجام می‌دهند و دیگر آنکه کسی نیاز به وزن اشیاء دارد که نسبت به مقدار آن‌ها جاهل است و وزن و ثقل و خفّت و سبکی آن را نمی‌داند؛ اما خداوند همه‌چیز را می‌داند و بر چیزی جاهل نیست.»

۵- از حضرت صادق علیه‌السلام سؤال شد پس معنای میزان چیست؟ فرمود: «عدل.»

۶- سؤال شد پس معنای فَمَن ثَقُلَت مَوازینُهُ در کتاب قرآن چیست؟ فرمود: «یعنی کسی که عملش ترجیح دارد.» (تفسیر صافی، ج ۱، ص ۵۶۵)

۷- امام سجاد علیه‌السلام از پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آله نقل می‌کند که آن حضرت فرمود: «در میزان هیچ انسانی روز رستاخیز چیز گران‌بهاتر از خُلق نیکو نیست.» (بحارالانوار، ج ۷، ص ۲۵۰)

۸- امام باقر علیه‌السلام فرمود: «در میزان عمل چیزی سنگین‌تر از درود فرستادن بر محمد و آل محمد صلی‌الله علیه و آله نیست.» (تفسیر نورالثقلین، ج ۵، ص ۶۵۹)

۹- پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آله در تفسیر لا اله الا الله فرمود: «لا اله الا الله اشاره به وحدانیت خداوند است. هیچ عملی بدون آن پذیرفته نمی‌شود و این، کلمۀ تقواست که ترازوی سنجش اعمال را در قیامت سنگین می‌کند.» (تفسیر نور الثقلین، ج ۵، ص ۶۵۹)

۴- نکته‌ها:

* میزان یکی از مواقف قیامت است که با آن اعمال و باورهای انسان موردسنجش قرار می‌گیرد. این واژه و جمع آن (موازین) شانزده بار در قرآن آمده است که در برخی موارد به معنای وسیلۀ سنجش در مبادلات به‌کار رفته و در مواردی به قوانین تکوین و آفرینش اشاره دارد و در مواردی به قوانین تشریع نظر دارد. (۱)

* با میزان درجات بهشت یا جهنم فرد متناسب با آن خواهد بود. بر اساس آیات ۸ تا ۹ سورۀ اعراف، اعمال حسنه باعث سنگین شدن ترازوی اعمال و گناهان باعث سبک شدن ترازوی اعمال می‌شوند نه این‌که حسنات را در یک کفۀ ترازو قرار دهند و گناهان را در کفۀ دیگر. (۲)

* هر یک از اعمال نیز برای خود معیار سنجش مجزایی دارد و هر عمل با مصداق کامل همان عمل سنجیده می‌شود، نماز فرد با نماز کامل و روزه با روزۀ کامل؛ به‌عبارت‌دیگر، هر انسان با انسان کامل موردسنجش قرار گرفته و هر عملش با عملی که انسان کامل انجام داده و کامل‌ترین مصداق عمل است سنجیده می‌شود. بر این اساس، میزان در قیامت انسان کامل خواهد بود.

* در روایات، پیامبران و جانشینان آنان مصداق «میزان قسط» در آیۀ: «ما ترازوهای عدل را در روز قیامت برپا می‌کنیم…» (انبیاء: ۴۷) معرفی‌شده‌اند. (۳) و در زیارت مطلقۀ امام علی علیه‌السلام آمده: السلام علی میزان الاعمال (۴) بر این اساس، میزان اعمال هر امّت پیامبران و جانشینان آنان خواهد بود.

* علامه طباطبایی در «المیزان» در آیۀ «…وَأَنزَلْنٰا مَعَهُمُ الْكِتٰابَ وَالْمِيزٰانَ…: …و با ایشان کتاب و میزان عدل نازل کردیم …» (حدید: ۲۵) را به معنای دین دانسته و گفته است ازاین‌جهت دین را میزان می‌گویند که عقاید و اعمال انسان‌ها به‌وسیلۀ آن سنجیده می‌شود و در روز قیامت بر طبق آن محاسبه و جزا داده می‌شود. (۵)

* از عوامل سنگین شدن میزان در قیامت می‌توان به این موارد اشاره کرد: (با توجه به روایات)

۱- باورهای توحیدی (۶)، ۲- محبت علی علیه‌السلام (۷)، ۳- اخلاق حسنه (۸)، ۴- صلوات بر محمد و آل محمد (۹)، ۵- نیّت صادقانه (۱۰)، ۶- اعمال پاک (۱۱)، ۷- آزار نرساندن به مردم (۱۲)، ۸- خیرخواهی برای همه (۱۳)، ۹- دوری و فرار از گناهان (۱۴)، ۱۰- صبر بر مرگ فرزند صالح (۱۵)، ۱۱- سکوت طولانی (۱۶)، ۱۲- آموزش قرآن به فرزند (۱۷).

* بر اساس آیات قرآن، در قیامت خداوند اعمال کافران را حبط می‌کند و دیگر عملی باقی نخواهد ماند تا موردسنجش قرار بگیرد. (۱۸)

* برای هر عملی، ترازویی وجود دارد، مثلاً اگر کسی بگوید من در آخرالزمان بودم، عیال نداشتم، دوره و محیط فاسد بود، دست به گناه زدم، فوراً ترازوی عفت سنج را می‌آورند و می‌گویند حضرت یوسف علیه‌السلام جوان‌تر و زیباتر بود امکانات گناه برای او بیشتر بود، زن پادشاه مصر که قاعدتاً باید از زیباترین زنان باشد، آن‌هم در مصر که مردمش به ملاحت معروف‌اند، آن‌هم در اتاق دربسته و فشار و امر به گناه که اگر تمکین نکنی تو را متهم به گناه می‌کنم و بدین تهمت سالیان دراز در زندان می‌افکنم، ببین چگونه خود را به خدا سپرد و گناه نکرد و در هر زمینۀ دیگری از این میزان‌ها وجود دارد.

* غیر از کافران ‌که میزانی ندارند، کسانی که از اخلاص و مجاهده با نفس امّاره گذشته و به درجۀ خلوص و طهارت مطلقه رسیده‌اند و از فانیان در ذات خدا گشته و طبق آیۀ قرآن از مقربین و مخلصین شده‌اند که برای آن‌ها بقایایی از وجود و عمل و صفت نمانده است که آن را میزان کنند همه را یکسره به خدا سپرده‌اند و ملک مطلق خدا دانسته‌اند، چیزی نمانده که به خود نسبت دهند و بر آن اساس قابل توزین باشند؛ که خداوند می‌فرماید: «همگی بدون حساب‌وکتابی و بدون اندازه و مقداری داخل در بهشت می‌شوند و روزی می‌خورند». (غافر: ۴۰)

* هر چیزی برای خود میزان و ترازویی دارد که بدان اجناس را وزن می‌کنند. در عالم معنی و ملکوت اعمال را در کفۀ مادی قرار نمی‌دهند تا سنجیده و وزن شود بلکه برای تفهیم، این‌چنین تشبیه کرده‌اند تا از محسوس به معقول پی برند. در عالم برزخ و قیامت که امامان خود میزان‌اند و سبکی و سنگینی اعمال، همه نزد شخص حاضر و معلوم و مشهود است.

* ترازوی درست و آینۀ صاف هیچ‌وقت خلاف نشان نمی‌دهد. ترازو کی به خاطر آزار و شرم کسی، از نشان دادن واقعیت ساکت می‌شود؟

آینه و میزان کجا بندد نفس **** بهر آزار و حیای هیچ‌کس؟

اگر کسی به ترازو بگوید به خاطر من، درست نشان نده و یا بیشتر نشان بده، او در جواب گوید: من به خاطر قالبی که دارم هیچ‌گاه به نیرنگ و خدعه، خلاف واقعیت را نشان نمی‌دهم.

چون خدا ما را برای آن فراخت که به ما بتوان حقیقت را شناخت

ازآنجایی‌که انسان کامل میزان است، پس همۀ حقایق به او نشان داده و نمایان می‌شود و به گفتۀ امام علی علیه‌السلام که فرمود: «میزان من هستم.» پس به او خوب از بد، بهشتی از جهنمی، مؤمن از منافق شناخته می‌شوند.

* در روایتی از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله بدین مضمون واردشده است که: «علی با حق است و حق با علی و همواره حق بر زبان او جاری است، بلکه حق بر محور وجود حضرت علی علیه‌السلام دور می‌زند.» این حدیث معیار و میزان معتبری است برای تشخیص حق از باطل، به همین جهت از برخی روایات استفاده می‌شود که در صدر اسلام، وقتی مسلمانان واقعی با مسلمان نماها و منافقان مخلوط شده بودند و تشخیص آن‌ها از همدیگر مشکل بود، مسلمانان از همین میزان و معیار استفاده می‌کردند. هر کس علاقه‌مند به علی علیه‌السلام بود، در زمرۀ مسلمانان واقعی محسوب می‌شد و کسانی که نسبت به آن حضرت کینه و عداوت داشتند منافق به شمار می‌رفتند. (۱۹)

* امام علی علیه‌السلام میزان عدالت و حق بود و اگر کسی، حتی صحابه یا نزدیکان او از جادۀ حق منحرف می‌شدند امیر حق آن را تحمل نمی‌کرد و دستور به جبران آن می‌داد. ازجمله این موارد، داستان قنبر، غلام وفادار و بازوی اجرایی حکومت علی علیه‌السلام است. او از جانب علی علیه‌السلام مأمور اجرای حدی از حدود الهی شد. وی در هنگام اجرای حد، اشتباهاً سه ضربه تازیانه بیشتر بر مجرم جاری ساخت. حضرت علی علیه‌السلام که میزان و محور حق است و جز حق به چیز دیگری نمی‌اندیشد، دستور داد که قنبر بخوابد و مجرم بر قنبر، آن سه شلاق اضافی را که به‌ناحق خورده، قصاص کند. (۲۰)

* معنای وزن اعمال در قیامت، تطبیق اعمال است بر حق، به این معنی که هر شخصی پاداش نیکش به مقدار حقّی است که عملش مشتمل بر آن است و درنتیجه اگر اعمال شخصی، شامل هیچ مقداری از حق نباشد از عملش جز هلاکت و عقاب بهره و ثمری عایدش نمی‌شود.

* اما ترازوی خداوند به‌گونه‌ای است که به نفع مؤمن است. چراکه مجازات هر گناهی بیشتر از همان گناه نیست و پاداش نیکوکاران را تا جایی ضریب افزایش عنایت فرموده که گاهی یک عمل به‌اندازۀ یک‌عمر عبادت افزایش می‌یابد و نیز گناهان بلافاصله ثبت نمی‌شود چراکه با توجه به روایات مهلت یک‌روزه و یا هفت‌ساعته داده می‌شود تا صاحب گناه استغفار کند یا عمل خیری انجام دهد تا گناهش ثبت نشود، یا همین‌که نیّت کار خیر کند، آن را می‌نویسند و نیّت عمل بد ثبت نمی‌شود و نیز حسنات را حداقل ده برابر و سیئات فقط یک برابر است که در سورۀ انعام آیۀ ۱۶۰ به آن اشاره‌شده است و گاهی خدا با فضل و کرمش بدون حساب به شخص پاداش می‌دهد و نیز اعمالی را هم بیان کرده‌اند که ثوابش بسیار زیاد است مانند درک شب قدر و …

* بُوَد میزان حق نور ولایت ****به هر دل تافت میزان گشت آن دل

* پیران طریقت و ارباب معرفت گفتند: «موازین مختلف است… نفس و روح را میزان امرونهی است و هر دو کفۀ آن کتاب و سنّت، قلب و عقل را میزان ثواب است و هر دو کفۀ آن وعد و وعید است، معرفت و سر را میزان رضا است و هر دو کفۀ آن هرب و طلب. هرب از دنیا بگریختن است و در عقبی آویختن و طلب عقبی بگذاشتن و مولی را جستن، همه‌چیزی تا نجویی نیابی و حق را تا نیابی نجویی.» (۲۱)

* پیر طریقت گفت: «… ای مسکین! چه نگری تو به این طاعت آلودۀ خویش و آن را به درگاه بی‌نیازی او چه وزن نهی، خبر نداری که اعمال همۀ صدیقان زمین و طاعات همۀ قدسیان آسمان اگر جمع کنی در میزان جلال ذی‌الجلال پَر پشه‌ای نسنجد. لکن او جل‌جلاله با بی‌نیازی خود بنده را به بندگی می‌پسندد و راه به وی می‌نماید. الله لطیفٌ بعباده، لطیف است به بندگان خویش. می‌گوید لطف ما بین و رحمت از ما دان و نعمت از ما خواه وَسئَلوُا اللهَ مِن فَضلِهِ.» (۲۲)

* نخستین موجود از آفرینش الهی عقل حضرت رسول اکرم صلی‌الله علیه و آله است که مابه التشخیص و ممیز هر انسان است و به عقل ارج و ارزش اشخاص معین می‌گردد و در قیامت هم به عقل حساب‌وکتاب و تشخیص اعمال احتساب می‌شود.

* انبیاء و اولیاء میزان خشم و رحمت خداوند هستند و هر که دوست و یا دشمن انبیاء و اولیاء است در واقع دوست یا دشمن خداست.

* از امام صادق علیه‌السلام روایت‌شده که فرمودند: امیرالمؤمنین فرمود: «تسبیح نصف میزان است و تحمید میزان را پر می‌کند و لا اله الا الله و الله‌اکبر بین آسمان‌ها و زمین را پر می‌سازد.» (که تسبیح همان سبحان‌الله و تحمید، الحمدالله است). (۲۳)

* اما چرا تسبیح نصف میزان است؟ گفته‌اند شاید سرّ آن این باشد که خدای تعالی صفات ثبوتیه جمالیه و صفات سلبیه جلالیه دارد و میزان عبد با ایتان به هر دو پر می‌شود، پس تسبیح که صفات سلبیه جلالیه را متضمن است تنها نصف میزان است ولی حمد خدای تعالی تمام میزان را پر می‌کند زیرا همۀ کمالات را ثابت می‌کند ولی تکبیر چون اجمالاً برتری حق را بر همۀ اشیاء ثابت می‌کند بین آسمان و زمین را پر می‌کند. (۲۴)

* هر کس باید مشاهدات، مکاشفات و منامات و احوالات و… خود را با میزان کتاب و سنّت بسنجد، زیرا فقط معصومین هستند که مکاشفاتشان و خواب‌هایشان و… همیشه رحمانی است و مابقی نیاز به میزان دارند تا بتوانند حق را از باطل تشخیص دهند.

* مراعات عدل و میانه‌روی در خودداری از شهوت و ارتکاب آن‌ها به‌نحوی‌که نه آن‌ها را به‌کلی ترک کند و نه به هرگونه که دلش بخواهد اقدام کند. بلکه باید بر میزان عدلی باشد که خدا بر زبان پیامبرش جاری کرده و فرموده است: «أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزٰانِ وَأَقيٖمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلٰا تُخْسِرُوا الْمِيزٰانَ» (رحمن: ۸ و ۹) این‌که در میزان طغیان نکنید، وزن را بر اساس عدل بر پادارید و در میزان کم نگذارید.

بی‌شک کسی که خود را عقیم کند تا شهوت زناشویی را از خود زایل سازد یا به‌کلی زناشویی را باوجود قدرت و ایمنی از آفت ترک کند یا به خود گرسنگی دهد به حدی که از عبادت و ذکر و فکر بازماند کوتاهی کرده و مصداق «تُخْسِرُوا الْمِيزٰانَ» است و آنکه در شهوت بطن و فرج فرورفته و زیاده‌روی کرده، مصداق «تَطْغَوْا فِي الْمِيزٰانِ» است و مقتضای عدالت آن است که وزن و اندازه‌گیری او از زیاد و کمی خالی و هر دو کفۀ ترازو برابر باشد؛ پس فضیلت‌هایی که به نفس اختصاص دارد و موجب قرب به خداست: علم مکاشفه، علم معامله، عفت و عدالت است.

* و باید دانست هر عملی، حتی به‌اندازۀ خردلی هم باشد به‌حساب خواهد آمد.

……………………………………………………………………..
منابع:

۱) قاموس قرآن، دانشنامۀ موضوعی قرآن، منشور جاوید

۲) تفسیر المیزان، ج ۸، ص ۱۱

۳) بحارالانوار، ج ۷، ص ۲۴۹

۴) بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۲۸۷

۵) المیزان، ج ۱۸، ص ۵۴

۶) تفسیر نورالثقلین، ج ۵، ص ۶۵۹

۷) تفسیر منسوب به امام حسن عسگری، ص ۲۱

۸) بحارالانوار، ج ۷، ص ۲۵۰

۹) تفسیر نور الثقلین، ج ۵، ص ۶۵۹

۱۰) بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۴۶۵

۱۱) بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۴۶۵

۱۲) بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۴۶۵

۱۳) بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۴۶۵

۱۴) بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۴۶۵

۱۵) خصال، ج ۱، ص ۲۶۷

۱۶) معدن الجواهر و ریاضة الخواطر، ص ۲۶

۱۷) بحارالانوار، ج ۸۹، ص ۱۸۹

۱۸) ترجمۀ المیزان، ج ۱۳، ص ۵۴۸

۱۹) میزان الحکمه، باب ۳۹۳۲ شمارۀ ۲۰۲۹۲

۲۰) وسائل الشیعه، ج ۱۸، ابواب مقدمات حدود، باب ۳، حدیث ۳

۲۱) کشف‌الاسرار و عدة الابرار، ج ۳، ص ۵۶۰

۲۲) کشف‌الاسرار و عدة الابرار، ج ۸، ص ۵۷

۲۳) ترجمۀ عدة الداعی و نجاح الساعی، ج ۱، ص ۲۱۵

۲۴) ترجمۀ عدة الداعی و نجاح الساعی، ج ۱، ص ۳۶۱

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.