وبلاگ

مقام نقباء

۱- اشاراتی به معانی:

نقیب: مهتر، پیشوا، سرپرست قوم، کسی که از حال مردم جویا می‌شود، سر دسته، سالار.

نقباء جمع نقیب است.

ناقب: نقب زننده، سوراخ کننده، شکافنده.

۲- اشاراتی از قرآن:

۱- وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا…: و همانا خدا از بنی‌اسرائیل عهد گرفت و از میان آن‌ها دوازده نفر بزرگ برانگیختیم… (مائده: ۱۲)

۳- اشاراتی از احادیث:

۱- ابوعبدالله جعفر بن محمّد علیهماالسلام فرمود: شب دوازده ساعت است و روز دوازده ساعت و ماه‌ها دوازده ماه‌اند و امامان دوازده امام‌اند و نقبا دوازده نقیب‌اند و علی علیه‌السلام ساعتی از دوازده ساعت است و او است که خداوند درباره‌اش می‌فرماید: بَلْ كَذَّبُوا بِالسَّاعَةِ وَأَعْتَدْنَا لِمَن كَذَّبَ بِالسَّاعَةِ سَعِيرًا. (الغیبه نعمانی، ترجمه فهری، ص ۸۲)

۲- امام صادق علیه‌السلام: «او (قائم) ….. در بین رکن و مقام می‌ایستد و با صدای رسا می‌گوید: ای نقبا و مردمی که به من نزدیک هستید و ای کسانی که خداوند شما را پیش از ظهور من در روی زمین برای یاریم ذخیره کرده است، برای اطاعت از من به‌سوی من بیایید!» (مهدی موعود (ترجمه ج ۵۱ بحارالانوار)، ص ۱۱۵۳)

۳- امام صادق علیه‌السلام: «….اول کسی که دست او (قائم) را می‌بوسد جبرئیل است و سپس سایر فرشتگان و نجباء جن و بعد از آن‌ها نقبا با وی متابعت می‌کنند…» (همان، ص ۱۱۵۴)

۴- امام صادق علیه‌السلام: «…آنگاه گوینده می‌گوید: با وی (قائم عج) بیعت کنید که رستگار می‌شوید و مخالفت امر او ننمایید که گمراه خواهید شد. سپس به ترتیب فرشتگان و جن و نقباء دست او را می‌بوسند…» (همان، ص ۱۱۵۵)

۵- امام صادق علیه‌السلام: «…هنگامی‌که آفتاب خواست غروب کند کسی از سمت مغرب زمین فریاد می‌زند ای مردم دنیا! خداوند شما در بیابان خشکی از سرزمین فلسطین به نام (عثمان بن غبسه) اموی از اولاد یزید بن معاویه ظهور کرده، بروید و با او بیعت کنید تا رستگار شوید. و با وی سر به مخالفت برندارید که گمراه می‌شوید، در آن وقت فرشتگان و جن و نقبا او را رد کرده تکذیب می‌کنند و به آن گوینده می‌گویند: شنیدیم و نافرمانی می‌کنیم…» (همان، ص ۱۱۵۵)

۶- رسول خدا (ص): «از فرزندان من دوازده نفرند که نقیب (شناسنده و سرپرست) و نجیب (اصیل و خوش گوهر) و محدث و مفهم می‌باشند، آخرین آن‌ها قائم به‌حق است…» (اصول کافی، ترجمۀ مصطفوی، ج ۲، ص ۴۸۲)

۷- ابن القوافل عباده بن الصامت: «پیامبر اکرم دوازده نقیب در حجاز برای نگاهداری مردم معین کرد نه تن از خزرج و سه تن از اوس.» (الخصال، ترجمۀ مدرس گیلانی، ج ۲، ص ۲۹۸)

۸- امام صادق علیه‌السلام: «گویا به قائم (عج) می‌نگرم که بر منبر کوفه است و اصحابش که سیصد و سیزده تن و به شمار اصحاب جنگ بدر هستند در اطراف او هستند و آنان پرچم‌داران و حاکمان خدای تعالی بر خلقش در زمین‌اند تا آنجا که امام (عج) از قبای خود نامه‌ای با مهر طلایی بیرون آورد که وصیتی از جانب رسول خدا (ص) است و چون آن را بر آن‌ها می‌خواند به مانند گوسفندان وحشت‌زده و گیج از گردش می‌رمند و جز وزیر و یازده نقیب کسی برای وی باقی نمی‌ماند، همچنان که به همراه موسی بن عمران نیز همین شمار باقی ماندند، آن‌ها در زمین گردش می‌کنند و مذهب حقی نمی‌یابند و به‌سوی او بازمی‌گردند، به خدا سوگند من می‌دانم که به آن‌ها چه می‌گوید که به او کافر می‌شوند.» (کمال‌الدین، ترجمه پهلوان، ج ۲، ص ۵۹۳)

۹- ابن عبّاس از رسول خدا (ص) نقل کرده که حضرت فرمود: «وقتی‌که من در شب معراج به آسمان‌ها رفتم و به مقام قرب رسیدم، ….خداوند به من فرمود: ای محمّد به‌درستی که علی بعد از تو خلیفه و جانشین است… و من به‌زودی از صلب علی یازده نقیب بیرون می‌آورم که یکی از آن‌ها آقایی است که مسیح در پشت سر او نماز می‌خواند…» (الجواهر السنیه فی الاحادیث القدسیه (کلیات حدیث قدسی) ص ۵۳۰ و ۵۳۱)

۱۰- امام صادق علیه‌السلام: «…سپس مهدی از مدینه به کوفه می‌رود و در بین کوفه و نجف فرود می‌آید در آن روز یارانش چهل‌وشش هزار فرشته و شش هزار جن و سیصد و سیزده تن نقیب می‌باشند…» (مهدی موعود، (ترجمۀ بحارالانوار، ج ۵۱) ص ۱۱۶۲-۱۱۶۳)

۴- نکته‌ها:

* نقبا لقبی است که با توجه به روایات به جانشینان پیامبر (ص) و نیز به یاران امام زمان (عج) در عصر ظهور بیان شده است و در قرآن هم اشاره به نقبای بنی‌اسرائیل آمده است.

* در لغت‌نامۀ دهخدا در بیان اصطلاحی نقبا چنین آمده است که: نقبا در اصطلاح کسانی‌اند که بر خفایای باطن مردم اشراف دارند و خفایای ضمایر مردم بر ایشان آشکار است، چراکه پرده‌ها از برابر چشم باطن ایشان برداشته شده است و ایشان سیصد تن هستند. [آن‌ها] از اصناف اولیا و رجال‌الغیب باشند که مأمور دستگیری بندگان خدایند. (۱)

* نقبا با توجه به حدیثی از امام صادق علیه‌السلام به مفضل، اولین کسانی‌اند که در زمان ظهور پس از ملائکه و جنیان با امام زمان (عج) بیعت می‌کنند. (۲)

* بنابراین هر یک از این دوازده نقیب بنی‌اسرائیل بر هر کدام از طوایف دوازده‌گانه، ریاست داشتند و به‌منزلۀ والی بر آنان بودند، کارهای آنان را فیصله می‌دادند و نسبتی که این دوازده نقیب به دوازده تیرۀ بنی‌اسرائیل داشتند، نظیر نسبتی بوده که اولی‌الامر به افراد این امت دارند، در حقیقت مرجع مردم در امور دین و دنیای آنان بودند، چیزی که هست خود آنان وحی‌ای از آسمان نمی‌گرفتند و شریعتی را تشریع نمی‌کردند و کار وحی و تشریع شرایع تنها به عهدۀ موسی علیه‌السلام بود. (۳)

* در قرآن مجید نام یوشع ذکر نشده، اما مفسران در تفسیر آیه‌های ۱۲ و ۲۳ سورۀ مائده او را یکی از نقبای بنی‌اسرائیل دانسته‌اند؛ و آیۀ ۶۰ سورۀ کهف را نیز منطبق بر یوشع بن نون دانسته‌اند.

* در قرآن جایگاه نقبا به‌صورت واضح بیان نشده، و تنها این‌گونه آمده که آن‌ها مأمور نگهداری از میثاقی را بر عهده داشتند که خداوند از بنی‌اسرائیل گرفته بود. (۴)

با این‌همه مسلّم است که نقبا بزرگ قوم خود بوده (۵) دارای رأی نافذ و جایگاه ویژه‌ای بوده‌اند. (۶) در برخی کتب تفسیری نقبا سرآمد قوم خویش (۷)، سردار (۸)، و حتی پادشاه (۹)، قلمداد شده‌اند. گروهی نیز بر این باورند که آن‌ها بعدها به پیامبری رسیدند (۱۰) برخی هم مقام بالاتری برای آن‌ها قائل شده، آن‌ها را صاحب کتاب دانسته و بالاتر از پیامبران معمولی و پایین‌تر از انبیای اولوالعزم شمرده‌اند.

در تفسیر روح‌المعانی از ابن عباس چنین نقل شده که نقبای بنی‌اسرائیل وزیران موسی بودند و بعد به مقام نبوّت رسیدند. (۱۱) در حالات پیامبر اسلام (ص) می‌خوانیم که در شب عقبه که مردم مدینه برای دعوت آن حضرت به محل عقبه آمده بودند دستور داد که دوازده نفر (نقیب) از میان خودشان به تعداد نقبای بنی‌اسرائیل انتخاب کنند که مسلماً وظیفۀ آن‌ها نیز مسئلۀ رهبری جمعیت بود نه‌تنها خبرگزاری. (۱۲)

در سورۀ مائده آیۀ ۱۲ آمده است که: خدا از بنی‌اسرائیل پیمان گرفت و از آن‌ها دوازده نقیب (سرپرست) برانگیختیم. و خداوند (به آن‌ها) گفت: من با شما هستم! اگر نماز را بر پا دارید و زکات را بپردازید و به رسولان من ایمان بیاورید و آن‌ها را یاری کنید و به خدا قرض‌الحسنه بدهید (در راه او به نیازمندان کمک کنید)، گناهان شما را می‌پوشانم (می‌بخشم) و شما را در باغ‌هایی از بهشت، که نهرها از زیر درختانش جاری است، وارد می‌کنم. اما هر کس از شما بعد از این کافر شود، از راه راست منحرف گردیده است.

بعضی از مفسران نقیب را در آیۀ فوق تنها به معنی آگاهی و اطلاع از اسرار گرفته‌اند و این بعید می‌باشد زیرا آنچه از تاریخ و حدیث استفاده می‌شود آن است که نقبای بنی‌اسرائیل هر یک سرپرست طایفۀ خود بودند.

* در آیۀ فوق، انتخاب دوازده نقیب از بین بنی‌اسرائیل از سوی خداوند بوده است و نیز توکل بر خدا، از توصیه‌های دو تن از نقبای بنی‌اسرائیل در یورش بردن به سرزمین مقدس، برای مبارزه با جباران بوده است. (مائده، آیات ۱۲ و ۲۱ و ۲۳) و نیز تلاش و توصیۀ خالصانه دو تن از نقبای بنی‌اسرائیل جهت ایجاد آمادگی بنی‌اسرائیل برای مبارزه با حاکمان ستمگر، از دیگر کارشان بوده است. (مائده، آیات ۱۲ و ۲۳)

خداترسی برخی از نقبای بنی‌اسرائیل [که در آیات، اشاره به دو نفر از آنان دارد] در سورۀ مائده آیات ۱۲ و ۲۱ و ۲۳ آمده است.

* به نقل برخی مقصود از نقبای دوازده‌گانۀ بنی‌اسرائیل افرادی بودند که مسئول جمع‌آوری اطلاعات از سرزمین و حال جباران بودند که به جز دو نفر (یوشع و کالب) از آنان مردم را از برخورد با جباران می‌ترسانیدند و اخباری که نمی‌بایست بازگو کنند، نقل می‌کردند. (۱۳)

* و اعزام دوازده نقیب به ارض مقدسه [که مراد از آن بیت‌المقدس، دمشق، فلسطین، اردن، شام یا کوه طور احتمال داده شده] در سورۀ مائده آیات ۱۲ و ۲۰ و ۲۱ و ۲۳ آمده است.

* در اصطلاح نقبا مردان خدایند که بر ضمایر اشخاص آگاهی دارند و تعداد آن‌ها را دوازده تا سیصد تن دانسته‌اند.

کام نجبا سیراب از ماء معین قطب
جام نقباء لبریز از عین فرات غوث (۱۴)

* اما نقبا دوازده‌اند به عدد بروج فلک و هر یک از این دوازده عالِم‌اند به خاصیت مجموع بروج و اسرار افلاک و عالِم به حقایق علوم شرایع، و به اسراری که ملک علام در آن مقام به ودیعت نهاده و عارف‌اند به معرفت مکر نفس و خداع او، و ابلیس پر تلبیس به هیچ لباسی خود را از این صاحب‌نظران محجوب نمی‌تواند کرد – یعرفون منه ما لا یعرف من نفسه، و علم فراست الهیه به کمال دارند، که هرگاه که اثر وطاه (جای پا) شخصی مشاهده فرمایند، معلوم کنند که وطاه سعیدی است یا شقی، خبیثی است یا نقی، فاسقی است یا تقی.

این علم فراست الهی بنگر
وین سلطنت نامتناهی بنگر

این جمع گدا نگر که از دولت شاه
سلطان شده‌اند و پادشاهی بنگر(۱۵)

* نقباء کسانی‌اند که به اسم الباطن متحقق‌اند و بر باطن مردم اشراف دارند و نهانی‌های ضمیرها را کشف می‌کنند، چه آنکه برای آن‌ها پرده از چهرۀ اسرار کنار می‌رود و سه گونه‌اند:

یک قسم نفوس علویه‌اند، که حقایق امریه‌اند.

دیگر نفوس سفلیه که حقایق خلقی‌اند.

سوم نفوس وسطیه، که حقایق انسانیه‌اند.

و حق‌تعالی را در هر یک از این سه نوع نفوس امانتی پنهان است، که شامل اسرار الهی و رازهای کون می‌باشد، و ایشان سیصد تن‌اند. (۱۶)

نقبا سیصدند نه کم و بیش             بر در پادشاه ای درویش (۱۷)

* شیخ روز بهان مقام نقابت را از مقامات بدلاء شمرده و می‌فرماید: این مقام نیابت پیامبران است، مانند حواریون که پس از عیسی علیه‌السلام بودند و اکنون نایب محمّد (ص) است، پس از اتصافش به صفت او علیه‌السلام.

عارفی گفت: نقابت ابدال مقام اتصاف آنان به صفت انبیاء است. (۱۸)

در کتاب کشف‌المحجوب هجویری صفحۀ ۲۶۹، تعداد نقیبان را سه نفر گفته است و همچنین در کتاب کشاف اصطلاحات الفنون (ج ۱، ص ۵۴۸) و نیز به روایت صاحب خلاصه المناقب نقباء سه تن هستند؛ و در جای دیگر از کتاب کشاف اصطلاحات الفنون (ج ۱، ص ۸۴۶) نقباء را سیصد تن گفته است که آن‌ها را ابرار گوید و پست‌ترین مرتبه از مراتب اولیاء را مرتبۀ نقباء معرفی می‌کند – و گوید نیز گفته‌اند نقباء چهل نفرند – و نیز در صفحۀ ۸۴۵ گوید که اسامی کل نقباء علی است …. و چون غوث بمیرد یکی از عمده به جایش رسد و به جای یکی از عمده یکی از اخیار آید و به جای یکی از اخیار یکی از نجباء و به جای یکی از نجباء یکی از نقباء و به جای یکی از نقباء یکی از خلق برآورده نهند.

* در کتاب شرح التعرف (ج ۱، ص ۱۰) آمده که: …هیچ‌وقت این امت از چهارصد مرد ابدال خالی نباشد – در این چهارصد، چهل اوتادند …. و از این چهل، چهار نقبا اند – و از این چهار، یکی قطب است. سلامت کافران در برکت مؤمنان است و سلامت عامه مؤمنان در برکت ابدال است و سلامت ابدال در برکت اوتاد است و سلامت اوتاد در برکت نقبا است و سلامت نقبا در برکت قطب است چون قطب را وفات رسد، یکی از نقبا به جای او رسانند؛ و چون یکی را از نقبا وفات آید، یکی را از اوتاد به جای او رسانند و چون از اوتاد یکی را وفات رسد، یکی را از ابدال به جای او رسانند؛ و چون یکی را از ابدال وفات رسد از عامۀ نیک‌مردان یکی را به جای او رسانند. بدین معنی ودایع خدایند در میان خلق، که خلق را به برکت ایشان نگاه می‌دارد.

* تعداد نقبا بر آنچه نقل شد به اختلاف است و عدد ۱۲، ۱۱، ۳۱۳، ۳۰۰، ۳، ۴ و … را نقل کرده‌اند و شاید عدد ۱۲ به صواب نزدیک‌تر باشد.

* چون حاجتی از حاجات عوام خلایق معروض گردد اول نقبا ابتهال نماید سپس ابدال و بعد اخیار. (۱۹)

…………………………………………………………..
منابع:

۱) لغت‌نامۀ دهخدا، ج ۱۴

۲) بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۸

۳) المیزان، علامه طباطبایی، ج ۵، ص ۲۴۰

۴) جامع البیان، طبری، ج ۶، ص ۹۵

۵) تفسیر الثعالبی، ثعالبی، ج ۲، ص ۳۶۲

۶) درج الدرر، جرجانی، ج ۱، ص ۵۵۲

۷) اطیب البیان، طیب، ج ۴، ص ۳۱۹

۸) تفسیر کابلی، دیوبندی، ج ۲، ص ۵۲

۹) مجمع‌البیان، طبرسی، ج ۳، ص ۲۶۵

۱۰) روح المعانی، آلوسی، ج ۳، ص ۲۶۰

۱۱) تفسیر روح المعانی، ج ۳، ص ۲۶۰

۱۲) سفینة البحار، ج ۸، ص ۳۱۳ – تفسیر نمونه، ج ۴، ص ۳۰۸

۱۳) مجمع‌البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، ج ۳، ص ۲۷۶ و ۲۷۷

۱۴) دیوان مشتاقیه، ص ۲۸

۱۵) رسائل شاه نعمت‌الله ولی، ج ۱، ص ۱۵۱

۱۶) تعریفات جرجانی، ص ۳۱۴

۱۷) رسائل شاه نعمت‌الله ولی، ج ۴، ص ۸۲ – اصطلاحات الصوفیه، عبدالرزاق کاشانی، ص ۹۶

۱۸) مشرب الارواح، روز بهان، ص ۲۹۷

۱۹) خلاصه المناقب، ص ۸۳

 

 

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.