وبلاگ

مقام وسم

۱- اشاراتی به معانی:

وسم: نشان کردن و داغ کردن، علامت گذاشتن.

۲- اشاراتی از قرآن:

۱- …سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ…: …علامت (مشخصه) آنان بر اثر سجود در چهره‌هایشان است… (فتح: ۲۹)

۲- … تَعْرِفُهُم بِسِيمَاهُمْ…: …به آن‌ها از سیمایشان پی می‌بری… (بقره: ۲۷۳)

۳- اشاراتی از احادیث:

۱- یهودی از امیرالمؤمنین علیه‌السلام پرسید چرا آسمان را سماء نامیدند؟ فرمود: «چون وسم آب یعنی معدن آب (ابرهای باران‌زا) است.» (علل الشرایع ۱/۳)

۲- امام صادق علیه‌السلام: «شیعیان ما همان رنگ‌پریدگان (از خوف خدا) خشک‌لبان (از روزه) لاغران‌اند که چون شب فرا رسد با اندوه از آن استقبال کنند.» (اصول کافی، ج ۳، ص ۳۲۹)

۳- امام باقر علیه‌السلام: «شیعیان علی تنها همان بردباران دانشمندان خشکیده لب‌اند که رهبانیّت و ترک دنیا بر رخسارشان هویدا است.» (همان، ص ۳۳۲)

۴- امام صادق علیه‌السلام: «وقتی جدم علی بن الحسین علیه‌السلام نامۀ امیرالمؤمنین علیه‌السلام را می‌دید به آن عمل می‌کرد و هنگامی‌که به نماز می‌ایستاد رنگ چهره‌اش تغییر می‌کرد تا آنجا که از صورتش شناخته می‌شد….» (روضه کافی، ص ۱۴۳، ح ۱۷۲)

۵- نوف بکالی دربارۀ امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌گوید: «نشان سجده بر پیشانی او (بود) همچون داغ شتر بر سر زانو.» (نهج‌البلاغه، خ ۱۸۲)

۶- گروهی به دنبال امیرالمؤمنین حرکت می‌کردند حضرت از آن‌ها پرسید: شما کیستید، گفتند یا امیرالمؤمنین ما پیروان تو هستیم. حضرت فرمود: پس چرا نشان پیروی را در شما نمی‌بینم؟ گفتند: نشان پیروان شما چیست؟ فرمود: پیروان من کسانی هستند که این نشانه‌ها را دارند: ۱- چهره‌هاشان از بسیاری عبادت و شب‌زنده‌داری زرد است. ۲- اندامشان از روزه‌داری لاغر. ۳- همیشه ذکر حق بر لب دارند و لبانشان از بسیاری ذکر خشکیده است.

۷- بر صورتشان گرد ترس خدا نشسته است. (صفات شیعه شیخ صدوق، ص ۵۷)

۴- نکته‌ها:

* وسم آن است که حق به آن مخلوقات را در علم سابقش وسم فرموده است و به آنچه و آن چنانکه خواسته و هرگز تغییرپذیر نیست و بر این علم احدی آگاهی پیدا نمی‌کند. احمد بن عطا گفت: «دو وسم بر مقبولان و مطرودان ظاهر شد، زیرا آنان دو نعت‌اند که تا ابد جاری‌اند به آنچه در ازل بر آن‌ها جاری شده است.» (۱)

وسم آن است که نشان کرد حق بر خلق (تغییر نگیرد هرگز) و حقیقت وسم شعشعۀ نور صمدیت در عیون اهل معرفت است که بدان مقدسان درگاه شناسند. (۲)

* رسم و وسم دو نعت‌اند که سابق‌اند در علم الله تعالی – و رسم اثر حق است بر عبد، و ظاهر شود بر بنده در زمان رجوع بنده با مقام سابق حال – و وسم نشانۀ الهیه است بر بنده یا در بنده و آن دلالت است که بنده از اهل وصول و تحقیق است.

وسم و رسم بر ما دلالاتند، همچنان که اسمای حق بر حق، و کثرت معانی اسماء نسب‌اند بر ذات منسوب به؛ و معلوم است که عالم در ازل مشهود حق بوده باشد، زیرا که علم او به او مستلزم علم اوست به عالم، و وسم و رسم از جمله عالم و مشهود حق از لا.

این‌چنین است و این‌چنین باشد
از ازل تا ابد همین باشد

و اختلاف در شهود حق محال، لاجرم شاهد این رسم و وسم بود از لا و ابدا؛ و وسم و رسم در اصل مجعول به جعل جاعل نیستند، اما به جعل جاعل ظاهر گردند؛ و لابد است که هر حالی و مقامی و مشهدی آن را اثری باشد، و آن اثر رسم آن حال و مشهد و مقام بود.

و اثر را از حیثیت ظهور در مؤثر رسم خوانند؛ اما اثر را از حیثیت صدق صاحب حال یا مشهد یا مقام وسم گویند، و عین مسمای رسم عین مسمای وسم است، و متغایران‌اند به حسب حکم، و گفته‌اند که حکم وسم و رسم جاری است از لا در جناب حق، لاجرم عالم به صورت مصور ظاهر و صادر گشته از حق.

نکته‌ای عارفانی می‌گویم              عارف رسم و وسم می‌جویم (۳)

* هرگاه خدای تعالی شمایل جمال خود را به چهره‌های عارفان بیندازد، و نور قدس و انس را از پیشانی‌های آن‌ها بتاباند، و ارواح آنان را ستارگان آسمان‌های قیومیت قرار دهد، و دل‌های آن‌ها را از صدف‌های دریاهای احدیت سازد، از آن پس از چهره‌های آنان انوار مشاهده و نشانه‌های قرب آشکار می‌گردد، و این است مقام وسم. خدای تعالی فرمود: «…سِيمَاهُمْ فِي وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ…» (فتح: ۲۹)

عارفی گفت: «وسم ظهور نور غیب از وجود عارف است.» (۴)

* إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِينَ: در این (سرگذشت عبرت‌انگیز) نشانه‌هایی است برای هوشیاران. (حجر: ۷۵) این توسّم همان است که گروهی آن را زکانة و پاک‌کننده و عده‌ای هشیاری و دسته‌ای دیگر آن را زیرکی معنی نموده‌اند.

متوسّم آن است که به علامت نگاه کند و از آن به چیز دیگری پی ببرد و تفرّس کند؛ یعنی در آنچه از اوضاع قوم لوط یاد شد درس‌ها و عبرت‌هاست به اهل فراست و عاقلان؛ آن‌ها که از چیزی به چیزی پی می‌برند.

در مجمع از امام صادق علیه‌السلام نقل شده: نحن المتوسمون …. (۵)، البته مصداق واقعی و اولی متوسمون امامان علیهم‌السلام هستند و بعد از آن‌ها اولیاء الهی می‌باشند.

* سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ: به‌زودی بر بینی (پرباد و خرطوم مانندش) داغ رسوایی و خواری می‌نهیم. (قلم: ۱۶) یعنی با علامت و نشانه‌ای که با آن فرد طغیانگر شناخته شود او را علامت خواهد زد؛ و وسم و نشان خداوندی داغ‌دار و موسوم بودنش به ننگ همیشگی آشکار و پیوسته و متصل به آتش اما برای یک عده و برای مؤمنین نشانه‌ها و علامت‌های دیگری که از نور و زیبایی است می‌باشد.

* داغ کردن و نشان کردن ظاهری بیشتر در حیوانات دیده می‌شود و شناخته شدن مؤمنین با داشتن علامت‌هایی است که از زیبایی باطن او برمی‌خیزد و هر چه زیبایی باطنی او بیشتر باشد آن شخص، کامل‌تر و باتقواتر است و مؤمنین با داشتن نورانیّت صورت که برخاسته از باطن آن‌ها می‌باشد شناخته می‌شوند.

* وسم همان تأثیر چیزی بر چیز دیگر است؛ و در اصل برای هر صفت نیکی، نشانه‌ای و علائمی وجود دارد، که با آن علامت، می‌توان به شناخت افراد دست پیدا کرد.

بنی عمنا جودوا علینا بجرعه               و للفضل اسباب بها یتوسم

ای پسران عموی ما (عموزادگان ما) با یک جرعه، دربارۀ ما جوانمردی کنید یعنی یک جرعه به ما احسان کنید. بدانید که فضل و کرم را علائمی است که صاحب کرم با آن‌ها مشخص می‌گردد: علائم فضل صاحبان فضل، جود و بخشش است پس جرعه‌ای احسان کنید تا نشانی‌های فضل و کرم در شما وجود یابد. (۶) – فلانٌ مَوسومٌ بالخیر – او با نیکی شناخته شده است. فلانٌ وَسِمُ الوجه: او خوش‌رو است که عبارت است از زیبایی چهره.

* و برای شناساندن خود (اولیای الهی)، در نزد قابلین، گاهی از خود بروزاتی را نشان می‌دهند که شخص قابل، با آن علائم پی به بزرگی و شخصیت معنوی آن‌ها ببرد و شبهاتش برطرف شود.

چون خدا اولیاء را دوست داشته آن‌ها را مبتلاشان کرده و ابتلا را علامت محبت کرده.

* فردا که هر کسی بنشانی شود پدید
داغ غلامی تو بود بر جبین مرا (۷)

* از یار اگرچه دوریم شادیم از آنکه باری
بر سینه داغ حسرت داریم یادگارش (۸)

* إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِينَ، از آن حضرت سؤال کردند که منظور کیانند؟ فرمود: منظور امت اسلام است و سپس اضافه کرد: قال رسول‌الله اتقوا فراسه المؤمن فانه ینظر بنور الله عزوجل: بپرهیزید از فراست مؤمن همانا او نظر می‌کند به نور خدا. (۹)

شخصی به امام صادق علیه‌السلام گفت مسئله‌ای دارم. حضرت فرمودند: آیا می‌خواهی قبل از آنکه سؤال کنی بگویم سؤالت چیست؟ آن شخص با تعجب پرسید از کجا می‌دانید که در ذهنم چیست؟ فرمودند: بالتوسم. و آنگاه این آیه را تلاوت فرمودند. (۱۰)

* حوادث تاریخی برای مؤمنان باهوش، نشانه‌ها و برای مؤمنان عادی نشانه است.

* ائمه تمام مردم را به نوشتۀ ایمان و کفرشان که در میان دو چشمشان است می‌شناسند که مؤمن‌اند یا کافر و این نوشته از سایر مردم محجوب است. خدا بندگانی دارد که می‌شناسند مردم را به توسّم.

………………………………………………………………
منابع:

۱) اللمع، ص ۳۵۱

۲) شرح شطحیات، ص ۵۷۰

۳) رسائل شاه نعمت‌الله ولی، ج ۴، ص ۱۸۷

۴) مشرب الارواح، ص ۲۱۷

۵) قاموس قرآن، ج ۷، ص ۲۱۹

۶) شرح سودی بر حافظ، ج ۳، ص ۲۰۹۱

۷) دیوان منصور حلاج، ص ۱۴

۸) دیوان منصور حلاج، ص ۶۰

۹) تفسیر نمونه، ج ۱۱، ص ۱۱۶

۱۰) تفسیر نور، ذیل آیه ۷۵، سوره حجر

© تمامی حقوق برای وب سایت گلستان کشمیری محفوظ می باشد.