مقام وصایت
۱- اشاراتی به معانی:
وصایت: وصیت کردن، سفارش کردن.
وصی: کسی که به او سفارش کنند کاری را انجام دهد.
۲- اشاراتی از قرآن:
۱- …وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا: …و تا زندهام به نماز و زکات سفارشم کرده است. (مریم: ۳۱)
۲- وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْنًا…: و به انسان سفارش کردیم که به پدر و مادر خود نیکی کند… (عنکبوت: ۸)
۳- وَوَصَّىٰ بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ: و ابراهیم و یعقوب پسران خود را به همان (آیین) وصیت کردند: ای پسران من! خداوند برای شما این دین را برگزید پس البته نباید جز مسلمان بمیرید. (بقره: ۱۳۲)
۳- اشاراتی از احادیث:
۱- پیامبر خدا (ص) فرمود که خضر (به موسی) گفت: «ای جویای علم! گوینده از شنونده کمتر خسته میشود پس هرگاه با هممجلسیان خود سخن میگویی، آنان را خسته مکن… .» (میزان الحکمه، ج ۱۳، ص ۱۶۲)
۲- پیامبر خدا (ص) به سعید بن یزید فرمود: «به تو سفارش میکنم که از خداوند متعال شرم کنی، همچنان که از مرد پاک و شایستۀ قوم خود شرم میکنی.» (کنز العمّال ۵۷۷۰)
۳- امام زینالعابدین علیهالسلام: «ای فرزندم، بپرهیز از ستم کردن بر کسی که در برابر تو یاوری جز خداوند نمییابد.» (الکافی، ۲/۳۳۱/۵)
۴- پیامبر (ص) در پاسخ سلمان فارسی که از او دربارۀ وصی و جانشین پرسید، فرمود: «وصی و وارث من و کسی که دین مرا پرداخت میکند و وعدههای مرا حتمی میسازد علی بن ابیطالب علیهالسلام است.» (بحارالانوار، ج ۳۸، ص ۱۲- المعجم الکبیر، طبرانی، ج ۶، ص ۲۲۱)
۵- امام باقر علیهالسلام به جابر بن یزید جعفی فرمود: «…و بدان که تو دوست ما نخواهی بود مگر آنگاهکه اگر همشهریانت بر ضد تو هم صدا شوند و بگویند: تو مرد بدی هستی، مایۀ اندوه تو نشود و اگر همه گویند: تو مرد خوبی هستی، این سخن تو را شاد نسازد.» (تحف العقول، ص ۲۸۴)
۶- امام صادق علیهالسلام به مردی که تقاضای سفارش کرد فرمود: «…بدان که سختکوشی در عبادت، اگر با پارسایی همراه نباشد سود نمیبخشد.» (الامالی للمفید، ۱۹۴/۲۵)
۷- امام صادق علیهالسلام به مفضل فرمود: «…همواره به هوش باش ، و از بالا رفتن بر کوهی که صعود به آن آسان و پایین آمدن از آن دشوار است، بپرهیز.» (تحف العقول ۳۶۷)
۸- امام زینالعابدین علیهالسلام: «…هرگز با کسی دشمنی مکن هرچند گمان بری که به تو زیانی نمیزند و به دوستی هیچ کس بیرغبتی نشان مده، هرچند خیال کنی که به حال تو سودمند نیست زیرا تو نمیدانی که چه وقت به دوستت امیدوار (محتاج) میشوی کی از دشمنت بیمناک میشوی.»
۹- پیامبر (ص): «بر هیچ مسلمانی سزاوار نیست که شبی را سپری کند مگر اینکه وصیتش زیر سرش باشد.» (بحار، ۱۰۳/۱۹۴/۳)
۱۰- امام صادق علیهالسلام به مردی که از ایشان سفارشی خواست، فرمود: «بار و بنهات را آماده ساز و توشهات را پیشاپیش بفرست و خود وصی خودت باش؛ به دیگری نگو که آنچه را به کار تو میآید [بعداً] برایت بفرستد.» (بحار، ۷۸/۲۷۰/۱۱۱)
۴- نکتهها:
* واژۀ وصیت در قرآن کریم در دو معنا به کار رفته؛ اخلاقی، که به معنی موعظه و نصیحت باشد و فقهی، که سفارش فردی به وصی خودش، برای رسیدگی به اموال و کارهای باقیمانده بعد از مرگ او مطرح شده است. (۱)
و در اصطلاح علم کلام، تعیین جانشین برای پیامبران و امامان علیهمالسلام است.
* اینکه انسان کسی را برای حفظ آنچه از خویش بر جای میگذارد به وصایت تعیین کند، مقبول عقل و فطرت انسانی است و همۀ شریعتها و دینها آن را پسندیدهاند. پیامبران الهی علیهمالسلام در امتهای پیشین نیز هنگام غیبت یا برای روزگار پس از خویش، وصی برمیگزیدهاند.
وصایت از سنتهای رایج همۀ پیامبران بوده است. آنان از این گذر میخواستهاند آیین و شریعت خویش را ماندگار سازند و رسالت خود را دوام بخشند. آدم علیهالسلام، شیث علیهالسلام را به وصایت گمارد و نوح علیهالسلام، سام علیهالسلام را و ابراهیم علیهالسلام، اسحاق علیهالسلام را و موسی علیهالسلام، هارون علیهالسلام را و عیسی علیهالسلام، شمعون علیهالسلام را و سرانجام، پیامبر اسلام (ص)، علی علیهالسلام و یازده فرزند معصوم او را به وصایت برنهاد.
* حقیقت وصایت همان ولایت یعنی سرپرستی و زعامت امور دنیوی و دینی است.
* سیره و سخن رسول خدا (ص) نشان میدهد که وصایت و ولایت حضرت علی علیهالسلام و یازده فرزندش، همسنگ نبوت و قرآن است و بلکه روح نبوت است؛ و در اینکه تعیین جانشین پیامبر اسلام (ص) و امام بر عهده کیست، شیعیان برآنند که تنها خداوند است که او را بدین منصب میگمارد، همانگونه که پیامبران را نیز خداوند به پیامبری میگمارد.
* هیچ کاری در دنیا بهاندازۀ (تبلیغ رسالت الهی) مهم نیست؛ لذا تمامی انبیاء الهی افرادی را بهعنوان وصی و جانشین پس از خود انتخاب میکردهاند تا پس از آنها ادامهدهندۀ راهشان باشند؛ و گاه سلسلۀ اوصیاء یک پیامبر تا اتصال به پیامبر بعدی به درازا میکشید، همانگونه که برخی از اوصیاء حضرت عیسی علیهالسلام تا زمان حضرت محمّد (ص) زنده بودند.
* برعکس اهل سنت که میگویند تعیین وصی عقلاً و نقلاً واجب نیست و حاکم اسلامی میتواند بدون وصی بمیرد و رسول خدا نیز بدون وصیت از دنیا رفت، شیعیان میگویند: پیامبر اسلام (ص) اگر یک روز میخواست از مدینه خارج شود برای خود جانشین تعیین میکرد، چگونه ممکن است امت اسلامی را بدون وصی بگذارد و به لقاء حق بشتابد؟ البته در اینجا مقصود از وصیت، وصیت در امر حکومت است وگرنه وصیت، انواع گوناگونی دارد که برخی از آنها همانند وصیت نسبت به اموال، بر هر مسلمانی واجب است. (۲)
* طبق روایات متعددی که از طریق خاصه وارد شده است هر یک از انبیاء الهی وصیای داشتهاند که امر هدایت را پس از خود به اذن الهی به او واگذار میکردهاند و نیز هر یک از اوصیاء نیز اگر پس از ایشان پیامبری نبوده است حتماً وصیای داشتهاند که این وصی، هم وصی وصی سابق محسوب میشود و هم وصی نبی سابق؛ مانند ائمه علیهمالسلام که هرکدام هم وصی امام پیشین هستند و هم همگی وصی رسول خدا (ص) میباشند.
* طبق روایات (۳) سلسلۀ اوصیاء از زمان حضرت آدم ابوالبشر علی نبینا و آله و علیهمالسلام هرگز منقطع و در زمانهای فترت نیز که انبیاء حضور نداشتهاند اوصیاء همواره حاضر بودهاند.
* وصی در اصطلاح عرفانی نیز به تناسب معنای لغوی و اصطلاح فقهی و کلامی اجمالاً به کسی گفته میشود که امر هدایت را پس از یکی از اولیاء الهی به عهده میگیرد.
وصی در این اطلاق در موارد مختلفی به کار میرود:
۱- وصی به معنای عام: به هر کسی از ارادتمندان و شاگردان یک ولی خدا گفته میشود که پس از رحلت وی قابلیت دستگیری کردن داشته باشد و چون این قابلیت قلباً و باطناً از طریق تربیت استاد سابق حاصل شده است لذا این شخص وصی آن استاد محسوب میشود که چیزی را تکویناً بدو واگذار کرده است.
۲- وصی به معنای مأذون: کسی است که به خصوص از استاد خود اذنی ظاهری داشته که پس از وی از سلّاک دستگیری نماید. اعم از آنکه استاد همه یا برخی از شاگردان را به وی ارجاع داده باشد و یا نه و اعم از اینکه استاد مأذون بودن این شاگرد را به شکل عمومی و علنی اعلام نموده باشد یا نه.
۳- وصی دارای وصایت نامه: به کسی میگویند که استاد در یک وصیتنامه مکتوب یا شفاهی رسمی وی را بهعنوان وصی خود اعلام کرده و افراد را برای پس از خود به وی ارجاع داده باشد.
بهعنوانمثال وصی رسمی مرحوم حضرت آیتالله قاضی (ره)، مرحوم حضرت آیتالله حاج شیخ عباس هاتف قوچانی بودند که در وصیتنامۀ مرحوم قاضی (ره) نام ایشان درج شده بود.
منابع:
۱) اطیب البیان، ج ۲، ص ۳۱۹
۲) المراجعات، کتاب الوصیه شرح لمعه
۳) بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۲۸۸ و ۲۸۹ ، ج ۲۳، ص ۳۳ و ج ۱۴، ص ۵۱۶-۵۲۰